و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

دوستانه با دوستان رسانه ای: قبر و قیامتی هم هست

عصرایران - حضرت علی (ع) در طول زندگی پر فراز و نشیب خویش ، برغم آن که جنگ های فراوان داشت و در همه نبردهایش از غزوه های دوران رسول(ص) تا جنگ های بزرگ دوران خلافتش ، شمشیرش از خون دشمنان سیراب بود ، هرگز و هرگز اصول اخلاقی را ولو درباره دشمنانی که علیه او تیغ کشیده بودند ، زیر پا نگذاشت.

او البته، می توانست به استناد این که طرف مقابل، در برابر اسلام ایستاده، علیه اش جوسازی کند، شایعه درست نماید و به یارانش بگوید که در بلاد دور و نزدیک هر آنچه از دروغ و تمسخر و تهمت و توهین است، به طرف های مقابل علی(ع) نسبت دهند و نام این کار را "عملیات روانی" بگذارند و به استناد "مقابله به مثل" توجیه اش کنند؛ چه آن که معاویه، در شایعه پراکنی و اتهام افکنی، هیچ پروایی نداشت و البته در این «معصیت» نیز، به اندازه ای موفق بود که وقتی مولا علی(ع) در مسجد ضربت خورد و خبرش به شام رسید، مسلمانان با تعجب از یکدیگر پرسش می کردند که مگر علی، مسجد هم می رفت؟!
اینک، حکایت ماست که ادعای شیعه گری علی(ع) را داریم و شکافی که شیطان میان باورها و کارهای مان پدیدار ساخته است.

جریان بعد از انتخابات، امتحانی بود که بسیاری از ما در آن باختیم ؛ یکی رأی ها را باخت، دیگری، به تعبیر رهبری در آزمون بصیرت مردود شد، آن دیگر، در اصول رفتاری برنده شکست خورد و ... و خیلی ها و از جمله بسیاری از ما رسانه ای ها نیز ، بی هیچ تعارفی "اخلاق" را باختیم.
مثلاً اگر در جبهه مخالفان احمدی نژاد بودیم، به جای نقد رفتارهای او، با اسب توهین و تمسخر، حتی حریم شخصی و چهره ظاهری اش را نیز مورد تاخت و تاز های غیراخلاقی قرار دادیم و اگر از موسوی بدمان می آمد، هر آنچه از زشت و نازیبا به ذهن مان رسید، علیه او نوشتیم بی آن که یادمان باشد فردای قیامت برای تک تک کلمات مان، مورد سوال قرار می گیریم و مواخذه می شویم: «ما یلفظ من قول الاّ لدیه رقیب عتید» (ق18)
البته بر سبیل انصاف باید گفت رسانه هایی که توهین به احمدی نژاد را پیشه خود کرده بودند، به محاق توقیف و توقف گرفتار شدند و با آنها برخورد شد اما توهین ها و دروغ های طرف مقابل، نه تنها مورد مواخذه قرار نمی گیرد، بلکه ای بسا حمایت و تشویق هم می شود!
اصلاً بیایید فرض را بر این بگذاریم که میرحسین موسوی، جاسوس کد دار "موساد" است، (بدتر از این که نمی شود تصور کرد!). آیا اسلام و سیره علوی(ع) به ما اجازه می دهد که فراتر از این جرم، چیز دیگری به او نسبت بدهیم و مثلاً بگوییم مشکل رواط غیراخلاقی هم دارد؟! قطعاً چنین برچسبی، دروغ است و آن طور که به ما یاد داده اند، حرام است و معصیت.
حال مروری کنیم بر آنچه در طول ماه های اخیر درباره او گفته اند: مزدور بیگانه، حرام خور، نامسلمان، محارب، بیمار روانی، تروریست، آدمکش و ... .
هر چند اقدامات موسوی در جریانات بعد از انتخابات، موجبات نقدهایی شده است و البته منتقدان او نیز حق دارند، افکار خویش را بیان کنند و او را بی رحمانه به صلابه نقد بکشند، اما، وجدان و انصاف و شریعت محمد(ص) که به ما اجازه نمی دهد به خاطر رفتارها و رویکردهایی که از کسی قبول نداریم، هر صفت زشتی را متوجه او کنیم.
درست است که در حال حاضر و در شرایطی که کوچکترین نقدها حتی نسبت به یک مسوول دولتی می تواند برای منتقد خطرناک باشد هر گونه حمله ای علیه موسوی و برخی افراد دیگر هزینه و عواقب دنیوی خاصی ندارد و ممکن است حتی با "دست مریزاد"هایی هم مواجه شود، ولی بالاخره آیا قبر و قیامتی هم هست یاخیر؟
آیا اگر در دادگاه الهی، نتوانیم نسبت هایی که به این و آن می دهیم را ثابت کنیم، آتش وحشتناک و سوزاننده دوزخ در انتظارمان نخواهد بود؟ به عنوان مثال، کسی که در رسانه اش مدعی می شود "موسوی با ریگی مرتبط بوده!" یا می نویسد "یک روانشناس که نخواست نامش فاش شود اظهار داشت که موسوی از 10 سال قبل از انقلاب مشکل روانی داشته!" حتی اگر در این دنیا، از او نخواهند ادعاهایش را ثابت کند، آیا جوابی برای خداوند دارد؟
موسوی مانند همه سیاستمداران، حتماً باید نقد شود و مانند همه شهروندان نیز اگر از قانون تخطی کرده باشد، حتماً باید محاکمه گردد ولی هیچ کدام از اینها باعث نمی شود به راحتی آب خوردن، گناهان کبیره ای مانند دروغ گفتن و تهمت زدن را به کارنامه اعمال خود اضافه کنیم.
به راستی چه کسی می تواند بپذیرد موسوی که حداکثر با برخی اشخاص و روش ها سر مخالفت دارد و منتقدانش نیز خواستار محاکمه اش هستند با تروریست و آدمکشی مانند عبدالمالک ریگی، رابطه و سَر و سِر داشته باشد؟! یا امام راحل(ره) که نامش جاودان باد اصرار داشته که نخست وزیر کشور یک فرد روانی باشد؟
ماجراهای میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد و این رسانه و آن حزب و فلان بیانیه و بهمان تجمع و ... همه و همه، در گذر زمان حرکت می کنند و به تاریخ می پیوندند و آنچه باقی می ماند، کارنامه ای است که هر کدام از ما نزد خداوند قادر و قهار، رقم زده ایم و چه خسران زده خواهیم بود اگر به خاطر دنیای دیگران یا حتی دنیای فانی خودمان، آخرت پاینده را تباه کنیم و سال ها در دوزخ بسوزیم به خاطر این که برای خراب کردن کسی یا برای خوش آمد دیگری، قلم زده ایم که فلانی جاسوس است و دیگری روانی و آن یکی هم آدمکش!
این، حتماً فضیلت اخلاقی است که در نقد افراد، تقوا و انصاف پیشه کنیم و از نزد خود، اتهاماتی فراتر از آنچه هست را متوجه دیگران نکنیم. این فضیلت ها، آموزه های زیبای مکتب اهل بیت(ع) هستند.

نظرات 5 + ارسال نظر
علی اسماعیل زاده سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 13:22

با سلام ، مطلب جالبی بود ، کاش بیشتر با خود خلوت کنیم ، مستند تر حرف بزنیم ، بیشتر مطالعه کنیم و زبان خود را پالایش شده تر بکار گیریم.

آناهیتا سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 15:27 http://tinyurl.com/y97ry5r

سلام به شما دوست عزیز
شما به ستاپ دعوت شدید
منتظر حضور گرمتان هستیم

محمد شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 14:30 http://www.t30com.tk

خیلی باحال بود دمت گرم بازم سر میزنم

رهگذر شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 15:01

وبلاگ خوبی است . الان در شرایطی عستیم که کلمات زیبای این نویسنده هم ممکن است ناشی از سیاست ورزی و بعضا از روی ریا باشد. دیگر به هیچ کسی نباید و نمیشود اعتماد کرد. همه اسانید ما در مظان اتهامند. چگونه ما به فرزندانمان بگوییم که صراط مستقیم کدام است ؟ !

سحر پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:03

ان اکرمکم عند الله تقواکم
شاید اگر می دانستیم گرامی بودن جز به بندگی خالص نزد پرودگار و خدمت به خلق نیست و اگر باور داشتیم آسیب رساندن به مردم و از آن بالاتر به تاریخ و آینده یک قوم باعث ویرانی زندگی آخرتی ما خواهد شد کمتر سراغ جو سازیهای رایج می رفتیم.

با سلام . دریغ از انسانیت اخلاق و ایمان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد