و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

زنی که برهنه به خیابان‌ها آمد تا مردم راحت باشند

همسر دوک کاونتری انگلیس زنی خیلی محبوب و محترم بود. وقتی ظلم شوهر و مالیات سنگینی که باعث بدبختی مردم شده بود، را مشاهده کرد، اصرار زیادی کرد به شوهرش که مالیات رو کم کنه ولی شوهرش از این کار سرباز می‌زد. بالاخره شوهرش یه شرط گذاشت، گفت اگر بر هنه دور تا دور شهر بگردی من مالیات رو کم می کنم. گودیوا قبول می‌کنه. خبرش در شهر می‌پیچد، گودیوا سوار یک اسب در حالی که همه‌ی پوشش بدنش موهای ریخته شده روی سینه‌اش بود در شهر چرخید، ولی مردم شهر به احترامش اون روز، هیچکدوم از خانه بیرون نیامدند و تمام درها و پنجره‌ها رو هم بستند. در تاریخ انگلیس و کاونتری بانو گودیوا به عنوان یک زن نجیب و شریف جایگاه بالایی داره و مجسمه اش در کاونتری ساخته شده است.

نظرات 6 + ارسال نظر
دوست سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:18

عجب فداکاری بزرگی . ما که اهل این فداکاری ها و گذشت ها نیستیم.

با سلام و عذرخواهی بابت تاخیر در پاسخ ها بدلیل مشغله کاری. و حالا پاسخ : برای همین هم هست که از شما تندیش درست نمکنند دیگه ! با عرض پوزش البته.

محمد سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:19

با سلام - جالب بود

دوست پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:35

با سلام - نشد دیگه . اگر بدانند که من عجب انسان با کرامتی هستم حتما تندیس من رو هم درست میکنند . شک نفرمایید!

سارا پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 16:28

با سلام
داستان فداکاری زنان همیشگی است. کی هست که قدر بداند.!

مهدی شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:25 http://armageddon.blogsky.com

زیبا و تاثیر گذار

علی اسماعیل زاده شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 14:45

با سلام ، اگر تن را می پوشانیم دل را نپوشانیم ، اگر حجابی بر تن جامعه می کنیم بر دل مردمانش نیندازیم ، حجاب ها در دل و دیده من و توست .دل و دیده را با اشک چشم و نور حقیقت پر کنیم شاید رستگار شویم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد