دکتر محمد مصدق استاد دانشگاه، سیاستمدار، دولتمرد و ایراندوست نامدار، دشمن سرسخت استعمار ملل و سلطه گران، رهبر جنبش ملی کردن صنعت نفت ایران و رئیس دولت در سالهای 1330، 1331 و پنج ماه اول سال 1332 چهاردهم اسفند 1345 در بیمارستان نجمشیه تهران درگذشت. در سالهای حکومت او، ایران که پرچم مبارزه با استعمار و سلطه را به دوش گرفته بود تحت فشار و تحریم اقتصادی و تهدید نظامی انگلستان بود که یکی از سه قدرت آن زمان بشمار میرفت.
دکتر مصدق در تمامی طول عمر سیاسی خود به دمکراسی، حقوق بشر و آزادیهای مرتبط با آن عمیقا وفادار بود. وی هنگام فوت هشتاد و هفت ساله بود.
دولت دکتر مصدق که مورد حمایت قاطبه ملت بود در کودتای 28 امرداد سال 1332 که نتیجه توطئه مشترک انگلستان و آمریکا بود برانداخته شد، به زندان افتاد و پس از تحمل دوران زندان تا پایان عمر در روستای احمد آباد به صورت غیر قانونی تبعید و در حصر قرار داشت.
ژنرال آیزنهاور رئیسجمهور وقت آمریکا در یادداشتهای خود ـ در ذیل روز هشتم اکتبر 1953 اعتراف کرده است که آن دولت در مساعی 29 ماهه انگلستان برای برکنارکردن مصدق نقش داشت.
به مصدق در روزهای واپسین عمر که شدیدا بیمار بود اجازه داده شد به تهران و به بیمارستانی که فرزندش در آن طبابت میکرد منتقل شود. جز برای اعضای فامیل، وی در اینجا هم ممنوع الملاقات بود.
دکتر مصدق بر پایه عقیده خود که شاه باید سلطنت کند، نه حکومت در دوران زمامداری اش اختیارات حکومتی را از شاه گرفت.
در زمان او انتشار نشریه، تشکیل حزب و برگزاری اجتماعات سیاسی آزاد بود.
وی تحریر و توزیع کتب درسی را از انحصار دولت خارج کرد تا کتابهای تاریخ مدارس دیکته دولت و مبلّغ قدرتهای خارجی مسلط بر ایران نباشند.
مورخان معروف جهان دکتر مصدق را احیاء گر ناسیونالیسم ایرانی خوانده و نوشتهاند که به همین دلیل، وی حاضر به سازش با بیگانگان بر سر منافع ایران نبود.
به نوشته این مورخان که دکتر مصدق را از مردان بزرگ تاریخ ایران خواندهاند وی در جهان سوم چراغی را روشن کرد که تا پایان «استعمار کهنه» روشن بود.
وی به ملل تحت ستم هشدار داده بود که پس از استعمار کهن (استعمار اروپایی که از زمان یافتن راههای دریایی ـ آغاز سده شانزدهم آغاز شده بود)، استثمار و سلطه با لباسی تازه برجای آن خواهند نشست.