و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

از دوست بسیار عزیزی (در برابر خدا)

از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه ای خدای قادر بی همتا

از زنده یاد فروغ فرخزاد 
 
        

یکدم ز گرد پیکر من بشکاف
بشکاف این حجاب سیاهی را
شاید درون سینه من بینی
این مایه گناه و تباهی را

دل نیست این دلی که به من دادی
در خون تپیده آه رهایش کن
یا خالی از هوی و هوس دارش
یا پای بند مهر و وفایش کن

تنها تو آگهی و تو می دانی
اسرار آن خطای نخستین را
تنها تو قادری که ببخشایی
بر روح من صفای نخستین را

آه ای خدا چگونه ترا گویم
کز جسم خویش خسته و بیزارم
هر شب بر آستان جلال تو
گویی امید جسم دگر دارم

از دیدگان روشن من بستان
شوق به سوی غیر دویدن را
لطفی کن ای خدا و بیاموزش
از برق چشم غیر رمیدن را

عشقی به من بده که مرا سازد
همچون فرشتگان بهشت تو
یاری به من بده که در او بینم
یک گوشه از صفای سرشت تو

یک شب ز لوح خاطر من بزدای
تصویر عشق و نقش فریبش را
خواهم به انتقام جفاکاری
در عشقش تازه فتح رقیبش را

آه ای خدا که دست توانایت
بنیان نهاده عالم هستی را
بنمای روی و از دل من بستان
شوق گناه و نقش پرستی را

راضی مشو که بنده ناچیزی
عاصی شود بغیر تو روی آرد
راضی مشو که سیل سرشکش را
در پای جام باده فرو بارد

از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره این دنیا
بانگ پر از نیــــاز مرا بشنو
آه ای خدای قادر بی همتا 
نظرات 2 + ارسال نظر
SiSi جمعه 20 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 16:03

اه ای خدا قادر بی همتا....

علی یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 14:35 http://haftsine91.blogfa.com

آموزش و حسرت ابدی ما
ترم دوم کارشناسی ارشد آزاد واحد علوم و تحقیقات شروع شد . پیش از عید ۳ جلسه کلاس رفتیم خورد به تعطیلات نوروز ، از ۲۶ فروردین کلاسها شروع شد کلا تا اواسط خرداد ۶-۷ جلسه دیگر کلاس رفتیم و این شد ترم ما؟!؟!

یاد دوران مدرسه افتادم ۱۲ سال وقت گذاشتیم ۵سال ابتدایی ، ۳ سال راهنمایی و۴ سال دبیرستان . چه یاد گرفتیم ؟ اندکی ادبیات فارسی ، کمی نقادی دین ، مقداری ریاضیات ، هیچ از هنر و تئاتر و سینما ، هیچ از روابط اجتماعی ، مقداری منفی از زبان انگلیسی ،هیچ از رقص و آواز و موزیک ، مقدار ناچیزی از ورزش ، حجم بزرگی از بطالت وقت ، هیچ از مهارت فنی و راهی برای کسب درآمد ،مقدار کمی از قرآن . هیچ از کار گروهی ، هیچ ازشناخت دختران ، هیچ از نقاشی و خط و کاردستی ، مقدار متنابهی حسادت ، حجم بزرگی کوته بینی و خودبینی ، مقدار کمی احساس مسئولیت در قبال دیگران ، اندکی میهن دوستی ، مقداری زبان عربی ،هیچ از نظم و انضباط و آراستگی ، هیچ از داد و ستد ، هیچ ازحقوق شهروندی ، هیچ ازکامپیوتر و.....

واقعا ۱۲ سال از بهترین دوران زندگیمان را گذاشتیم و چه بدست آوردیم ؟ کلا یاد گرفته ها و نگرفته هایمان را می توانستیم در نصف این دوران بدست آوریم . چرا عمرمان به بطالت گذشت؟؟؟ چرا انقدر خاطرات خوش کمی برایمان مانده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد