و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

چند لطیفه از هموطنان شیرین زبان اصفهانی

اول اینکه همشون زیرشلواری آبی راه راه می پوشن ( البته شاید با خوندن این مطلب سریع اونو عوض کنن دوم اینکه با خوردن هر قلوب نوشابه نگاهی به شیشه میکنن به کجا رسیده سوم اینکه تا در بستنی رو باز میکنن سریع یه لیس به درش میزنن
چهارم اینکه وقتی براشون مهمون میاد دم در می ایستند و به جای اینکه بگویند بفرمائید تو میگن چرا نمیای تو اصفهانیه چشماش ضعیف بوده عینک میزده.میخواد روزنامه بخونه هی عینکشو میزده یک کمی میخونده دوباره میذاشته تو جیبش دوباره میزده یه خورده میخونه و همینطور  دوستش میگه: خوب، چرا عینکتو نمیزنی یکدفعه همشو بخونی؟ اصفهانیه میگه: آخه اونایی که درشت نوشته بدون عینک میتونم بخونم، عینک نمیزنم که شیشه اش مصرف نشه

یه یارو میره اصفهان کارخانه لیوان و بشقاب یکبار مصرف میزنه، بعد از شش ماه ورشکست میشه

یه اصفهانی می گن اگه سردت شد چیکار می کنی؟ می گه میرم بغل بخاری می گن اگه خیلی سردت شد چی؟ می گه میرم به بخاری نزدیک تر میشم می گن اگه خیییلی سردت شد چی ؟ میگه میرم به بخاری می چسبم می گن اگه خیییییلی خیییلی سردت شد چی؟ می گه میرم بخاری رو روشن می کنم

بچه اصفهانیه از باباش میپرسه: بابا برای عید نوروز نمیریم چهلستون رو ببینیم؟ من خیلی دوست دارم بدونم چه شکلیه, باباش یگه: چرا نمیریم پسرم, اگه مُفتیش کردند ما هم میریم

 یه روز اصفهانیه تو مسابقات رالی شرکت میکنه ,وسط راه مسافر سوار می کنه  

دو تا اصفهانی دراز کشیده بودند, یکیشون داشته خمیازه میکشیده ,اون یکی میگه داداش تا دهنت بازه لطفا این اصغر ما رو هم صدا کن

یه اصفهانی خیلی اوقاتش تلخ بود. دوستش ازش علت اوقات تلخیش رو پرسید. جواب داد: اخه دندانه شونه سرم شکست. دوستش گفت: خوب از دندانه های دیگه شونه ات استفاده کن. اصفهانیه گفت: اخه این اخرین دندانه شونه ام بود

از اصفهانی می پرسن ماشینت رو چه جوری میشوری؟ میگه هر وقت بارون میاد میبرمش تو کوچه

تحقیقات نشون داده اصفهانیها فقط در 22 روز سال رشد می کنند: دهه اول محرم + دوازده روز اول عید

اصفهانیه بیدار می شه می بینه زنش مرده.‏ به دخترش می گه:‏ اختر!‏ ننت مُردس..‏ صبحونه واسه دو نفر درست کن

دختر اصفهانیه به دوست پسرش می گه شب بیا خونمون, اگر موقعیت خوب بود یه سکه می اندازم پایین. شب می شه و پسره میاد. دختر یه سکه ازپنجره می اندازه بیرون ولی هرچقدرمنتظر میشه پسر نمیاد, میاد دم پنجره بهش میگه پس چرا نمیای بالا پسر میگه دارم دنبال سکه می گردم, دخترمیگه بیا بالا بهش کش بسته بودم سکه الان تو دستمه

یه روز یه اصفهانیه داشته روی خودش آب یخ می ریخته. یکی می بیندش و ازش می پرسه چرا همچین کاری می کنی؟ میگه می خوام سرما بخورم. یارو میگه چرا؟ میگه آخه یه پنیسیلین تو خونه دارم, داره تاریخ مصرفش می گذره

بچه یه اصفهانی شکم درد میگیره, میبرنش بیمارستان دکتره بعد از عمل از اتاق عمل میاد بیرون .میگه الحمدلله عمل با موفقیت انجام شد و ما این سکه 5 ریالی رو از شکم بچه در اوردیم. اصفهانیه میره جلو میگه آقای دکتر اول 5 ریال ما رو بدین تا حسابمون با هم قاطی نشه  

خبری تاسف بار به دستمون رسید که : دو تا اصفهانی شیرجه زدن تو آب, وگفتن هر کس زودتر سرش از آب آورد بیرون باید شام بده, هنوز جسد  هیچکدومشون رو پیدا نکردن

خونه اصفهانی آتیش میگیره, اس ام اس میده آتشنشانی میگه به این شماره ی که افتاد زنگ بزانین تا بگم آدرس ام کجاست

اصفهانی با برق خونه همسایشون خودکشی میکنه

میگن توی اصفهان همه کاندیدها برای اینکه صرفه جویی کنن پوستر تبلیغاتی چاپ نکرده بودن هر روز از یه درختی آویزون می شدن

اصفهانیه داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام میدن یا نه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد