و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

وقتی از همسرتان دورید چگونه رفتار کنید ؟! (۲)

منظم باشیم، منظم‌تر از قبل در مواقعی که سفر همسرمان کوتاه است، چندان جای نگرانی نیست. می‌توانیم با کمی تغییر در برنامه‌ها و به‌عهده گرفتن وظایف او، به راحتی کارها را سر و سامان بدهیم. اما در سفرهای طولانی، شرایط کمی فرق می‌کند و باید برنامه ریزی دقیق تری داشته باشیم تا کلافه نشویم و بچه‌ها و اطرافیان را هم کلافه نکنیم. برای همین این چند نکته را به یاد بسپاریم: 

ادامه مطلب ...

وقتی از همسرتان دورید چگونه رفتار کنید ؟! (۱)

وقتی از کسی که خیلی دوست اش داریم، دور هستیم؛ بارها و بارها در ذهنمان آخرین حرف‌ها، روز و ساعت دیدار را مرور می‌کنیم تا باور کنیم خیلی از دیدارمان نگذشته و او را دوباره می‌بینیم.

گاهی هم که صبر و تحمل مان تمام می‌شود، یا به عکس او خیره می‌شویم یا آخرین اس‌ام‌اس او را بارها می‌خوانیم تا آرام شویم.

ادامه مطلب ...

مهر مادر

ارزشمندترین وقایع زندگی معمولا دیده نمیشوند و یا لمس نمیگردند، بلکه در دل حس می شوند.

به این ماجرا که دوستم برایم روایت کرد توجه کنید.

او میگفت که پس از سالها زندگی مشترک، همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد، ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد. و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.

ادامه مطلب ...

جالب است !!!

مر د میانسال وارد فروشگاه اتومبیل شد.  ب‌ام‌و آخرین مدلی را دیده و پسندیده بود. وجه را پرداخت و سوار بر اتومبیل تندروی خود شد و از فروشگاه بیرون آمد. قدری راند و از شتاب اتومبیل لذّت برد. وارد بزرگراه شد و قدری بر سرعت اتومبیل افزود.  کروکی اتومبیل را پایین داد تا باد به صورتش بخورد و لذّت بیشتری ببرد. چند شاخ مو بر بالای سرش در تب و تاب بود و با حرکت باد به این سوی و آن سوی می‌رفت.  پای را بر پدال گاز فشرد و اتومبیل گویی پرنده‌ای بود رها شده از قفس. سرعت به 160 کیلومتر در ساعت رسید.

ادامه مطلب ...

یک داستان عجیب (لطفا آن را تا انتها بخوانید)

اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت : «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟ »

رئیس صومعه بلافاصله او را  به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود . صبح فردا  از راهبان صومعه  پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند :« ما نمی توانیم  این را به تو بگوییم . چون تو یک راهب نیستی»   

ادامه مطلب ...

خروج از قالب های رایج

یک شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار کرد که تنها یک پرسش این بود شما در یک شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس در حال عبور کردن هستید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است. یک خانم/آقا که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما می‌توانید تنها یکی از این سه نفر را برای سوار نمودن برگزینید، کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟

ادامه مطلب ...

زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بودک. پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفت. سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند. پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.

ادامه مطلب ...

چرا مایکروسافت ماشین نمی سازه؟!

 در یکی از نمایشگاههای کامپیوتری که برگزار شده بود بیل گیتس موسس مایکروسافت و ثروتمندترین مرد جهان صنعت کامپیوتر را با صنعت اتومبیل مقایسه و ادعا کرد:

اگر تکنولوژی جنرال موتورز با سرعتی مانند سرعت پیشرفت تکنولوژی کامپیوتر پیشرفت کرده بود امروز همه ما ماشین‌هایی سوار می‌شدیم که قیمتشان 25 دلار و مصرف بنزین آن 4 لیتر در هر 1000 مایل بود!!!

جنرال موتورز هم در جواب بیل گیتس اعلام کرد:

ادامه مطلب ...

روز اول سال تحصیلی

در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست. البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه لباس هاى کثیف به تن داشت، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی رسید. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.

ادامه مطلب ...

عشقی به این قشنگی !

یک داستان واقعی

این داستانی که در زیر نقل می شود یک داستان کاملا واقعیست که در ژاپن اتفاق افتاده است

شخصی مشغول تخریب دیوار قدیمی خانه اش بود تا آنرا نوسازی کند. توضیح اینکه منازل ژاپنی بنابر شرایط محیطی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند.  

این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود.

ادامه مطلب ...

از شانسی که در زندگیت یک بار بهت رو میده مواظبت کن!

یک خانم 45 ساله که یک حملهء قلبی داشت و در بیمارستان بستری بود. در اتاق جراحی که کم مونده بود. مرگ را تجربه کند خدا رو دید و پرسید آیا وقت من تمام است؟ خدا گفت:نه شما 43 سال و 2 ماه و 8 روز دیگه عمر می کنید.

در وقت مرخصی خانم تصمیم گرفت در بیمارستان بماند و عملهای زیر را انجام دهد: کشیدن پوست صورت، تخلیه چربیها(لیپو ساکشن)، ... و جمع و جور کردن شکم . همچنین به فکر رنگ کردن موهاش و سفید کردن دندوناش بعد از بیمارستان بود.

ادامه مطلب ...

چگونه یک پارادایم شکل می گیرد؟

گروهی از دانشمندان 5 میمون را در قفسی قرار دادند. در وسط قفس یک نردبان و بالای نردبان موزگذاشتند. هر زمانی که میمونی بالای نردبان می‌رفت دانشمندان بر روی سایر میمون‌ها آب سرد می‌پاشیدند. پس از مدتی، هر وقت که میمونی بالای نردبان می‌رفت سایرین او را کتک می‌زدند. پس ازمدتی دیگر هیچ میمونی علی‌رغم وسوسه‌ای که داشت جرات بالا رفتن از نردبان را به خود نمی‌داد.

ادامه مطلب ...

۳ دقیقه زمان برای خواندن

١٨ سال پیش من در شرکت سوئدى ولوو استخدام شدم . کار کردن در این شرکت تجربه جالبى براى من به وجود آورده است.  اینجا هر پروژه‌اى حداقل ٢ سال طول می‌کشد تا نهایى شود، حتى اگر ایده ساده و واضحى باشد. این قانون اینجاست. جهانى شدن (globalization)  باعث شده است که همه ما در جستجوى نتایج فورى و آنى باشیم. و این مشخصاً با حرکت کند سوئدی‌ها در تناقض است. آن‌ها معمولاً تعداد زیادى جلسه برگزار می‌کنند، بحث می‌کنند، بحث می‌کنند، بحث می‌کنند و خیلى به آرامى کارى را پیش می‌برند.
ادامه مطلب ...

جایزه ویژه انجمن ریاضی آمریکا به مریم میرزاخانی

فرارو - دکتر مریم میرزاخانی استادیار جوان دانشگاه «پرینستون» موفق به دریافت جایزه ویژه ریاضیات محض انجمن ریاضی آمریکا شد.
به گزارش مهر،این جایزه که هر چهار سال یک بار ارائه می شود، تنها به محققی اعطا می شود که پایان نامه ی دکتری منحصر به فردی در زمینه پتانسیل قابل توجه آینده ریاضیات ارائه کرده باشد و اکنون دکتر میرزاخانی در نخستین روزهای سال 2009 موفق به کسب چنین جایزه ارزشمندی شده است.

ادامه مطلب ...

تو که رفتی شب پاییزی یلدا آمد

یاد آن روز بخیر از تو حمایت کردیم

آمدی تا ته دل حس رضایت کردیم

آنقدر نور ز چشمان تو بارانی بود

همه را سمت نگاه تو هدایت کردیم

یاد آن روز بخیر مثل نسیم آمد و رفت

چقدر از دست بد قصه شکایت کردیم

ادامه مطلب ...