آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر
قبل از جواب دادن فکر کن
هیچکس را تمسخر مکن
نه به راست و نه به دروغ قسم مخور
خود برای خود، زن انتخاب کن
به شرر و دشمنی کسی راضی مشو
حضرت امام موسى بن جعفر (ع) از پدران بزرگوارش از امیرالمؤمنین (ع) روایت مى کند : شخصى یهودى چند دینار از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) طلب داشت ، اداى آن وام را از حضرت درخواست کرد ، پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود : نمى توانم طلبت را بپردازم ، یهودى گفت : تا نپردازى تو را رها نمى کنم ، حضرت فرمود : در این صورت کنارت مى نشینم و کنار او نشست تا جایى که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح را همان جا خواند .
ادامه مطلب ...به گزارش سرویس بین الملل فرارو، روزنامه انگلیسی زبان گلوب اند میل، در مقاله ای آرزو کرده است خاتمی دوباره رییس جمهور شود تا بلکه" ایران دیگر تهدیدی برای غرب نباشد. "
مقاله را در زیر بخوانید:
چه می شود اگر بزرگ ترین تهدید جهان به جای بزرگ شدن در اندازه و خطر، به سادگی محو شود؟
تصور کنید اگر ایران بعد از سال ها افراط گرایی، توسط رییس جمهوری رهبری شود که از موضع دفاع از حقوق زنان ، مطبوعات آزاد، سرمایه گذاری خارجی و روابط نزدیک تر با ایالات متحده و سایر کشورهای غربی انتخاب شده باشد.
در یک میهمانی خانم ژولی پایش به سنگی خورد و با پشقاب غذا در دستش به زمین خورد، علت زمین خوردنش کفش جدیدش بود که هنوز به آن عادت نکرده بود. دوستان کمک کرده و او را از زمین بلند و بر نیمکتی نشاندند و جویای حالش شدند. جواب داد حالش خوب است و ناراحتی ندارد. مهماندار پشقاب جدیدی با غذا به ایشان داد. خانم ژولی بعد از ظهر خوبی را به اتفاق دوستانش گذراند و بسیار راضی به اتفاق همسرش به خانه برگشت. چند ساعت بعد همسر ژولی به دوستانی که در میهمانی بودند تلفن کرد و اطلاع داد که ژولی را به بیمارستان برده اند. خانم ژولی در ساعت 18 همان روز در بیمارستان فوت کرد و پزشگان علت مرگ وی را سکته مغزی تشخیص دادند.
ادامه مطلب ...آفتاب: عبدالکریم سروش روشنفکر دینی شناخته شده ایرانی نیمه شب گذشته وارد تهران شد. سروش پیش از این در تابستان سال 1385 بود که به ایران آمد و پس از آن اما بهرغم آنکه سالانه بین یک تا دوبار به ایران میآمد، به ایران نیامده بود.
بدین ترتیب بازگشت عبدالکریم سروش به ایران پس از دوسال و نیم غیبت، چه بسا کمی دور از انتظار نیز به نظر میرسید؛ خصوصاً آنکه در مدت این غیبت، طرح برخی مواضع جدید فکری از سوی او با واکنشهای تند و افراطی در داخل کشور نیز مواجه شده بود. تا آنجا که خرداد ماه امسال روزنامه «کیهان» با انتشار گزارشی از جلسهای که مدعی شده بود جمعی از اصلاحطلبان در آن حضور داشتهاند، خبر از نگرانی آنها از تبعات برخی سخنان عبدالکریم سروش و تاثیر آن بر پایگاه اجتماعیشان داده بود.
دو زاهد که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند و از دیری به دیر دیگر سفر می کردند ، سر راه خود دختری را دیدند در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت از آن بگذرد. وقتی ان دو نزدیک رودخانه رسیدند دخترک از آن ها تقاضای کمک کرد. یکی از انها بلا درنگ دخترک را برداشت و از رودخانه گذراند.
آن دو به راه خود ادامه دادند و مسافتی طولانی را پیمودند تا به مقصدی رسیدند. در همین هنگام دوستی که ساعت ها سکوت کرده بود خطاب به همراه خود گفت:« دوست عزیز! ما نباید به جنس لطیف نزدیک شویم. تماس با جنس لطیف بر خلاف عقاید و مقررات مکتب ماست. در صورتی که تو دخترک را بغل کردی و از رودخانه عبور دادی. او با خونسردی و با حالتی بی تفاوت جواب داد:« من دخترک را همان جا رها کردم ولی تو هنوز به آن چسبیده ای و رهایش نمی کنی ؟!
با تشکر از ناصر
اول اینکه همشون زیرشلواری آبی راه راه می پوشن ( البته شاید با خوندن این مطلب سریع اونو عوض کنن دوم اینکه با خوردن هر قلوب نوشابه نگاهی به شیشه میکنن به کجا رسیده سوم اینکه تا در بستنی رو باز میکنن سریع یه لیس به درش میزنن
چهارم اینکه وقتی براشون مهمون میاد دم در می ایستند و به جای اینکه بگویند بفرمائید تو میگن چرا نمیای تو اصفهانیه چشماش ضعیف بوده عینک میزده.میخواد روزنامه بخونه هی عینکشو میزده یک کمی میخونده دوباره میذاشته تو جیبش دوباره میزده یه خورده میخونه و همینطور دوستش میگه: خوب، چرا عینکتو نمیزنی یکدفعه همشو بخونی؟ اصفهانیه میگه: آخه اونایی که درشت نوشته بدون عینک میتونم بخونم، عینک نمیزنم که شیشه اش مصرف نشه