بهــار، عرصه ی عشق آفرینی، بخشندگی و کرامت طبیعت است.
عطایش را بی آن که پاداشی طلب کند و یا تقدیری بخواهد به همگان ارزانی می دارد.
زمینی که فرش زمردین و لاله زاران و دشتستان هایی پـر از سوسن و نســرین و شقایق و جویبارانی با رایحه ی ریحان و نعناع و گلبرگهای شناور از نسیم، به نمایش می گذارند. درختان تصاویر بدیــع شکوفه های رنگین و معطـــر خود را بی مدد هیچ نامه رسانی به رسم تبریک هدیه می دهند.
پرندگان سبکبال که این جا و آن جا و در کنار پنجره ها، ترنم عاشـــقانه شان را با ملودی بی بدیل صانع هستی می آمیزند و به گوش ما می رسانند.
طبیعت، برای بخشیدن، به داد و ستد نمی پردازد و شکوه هنــــــر عشق ورزی را به بازار معاملات وارد نمی کند و مزدی نمی طلبد.
و آیا ما هم می توانیم، محیطی عاشـقانه که در آن قدرشناسی، سپاس و خشنودی حاکم باشد، بیافرینیم و چون طبیعت تنها ببخشیم و نخواهیم برای صمیمیت ها و دوستی های خود بهـــایی تعیین کنیم و نخواهیم که بستانیم ؟!
فکر کنم که این رو خودتون نوشتید خیلی قشنگ بود . امیدوارم خدا به همه ما این فرصت و بده که هم سپاسگذار باشیم و هم بخشنده . سپاسگذار حتی از حضور کمرنگ برخی از دوستان که بودن و نبودنشون تاثیر عمیقی برما می گذاره و بخشنده که بدونیم برای بدست آوردن این دوستی خیلی خرج کردیم پس راحت از دستش ندیم.