و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

از اصولگرایان بی اخلاق تا روسپی گری دختر ایرانی ...

عصرایران- فاطمه حقیقت جو، نماینده اصلاح طلب مجلس ششم اخیرا در یکی از برنامه های شبکه ماهواره ای bbc فارسی شرکت کرده و به تبیین مواضع خود علیه جمهوری اسلامی پرداخته و تصریح داشته است که بهتر است در ایران یک حکومت غیردینی داشته باشیم.

بدیهی است که ابراز چنین مواضعی از سوی کسی که سابق بر این نماینده پارلمان جمهوری اسلامی بوده است، واکنش هایی به دنبال داشته باشد که موضوع بحث ما، نقد و بررسی این سخنان نیست چه آنکه عقاید وی، طبیعتا موافقان و مخالفانی دارد و در مجال و مقال دیگری شاید بدان پرداخته شود.

آنچه انگیزه این نوشتار شد، انتشار گسترده اخباری در برخی رسانه های اصولگرا درباره وضعیت پوشش حقیقت جو در آن برنامه تلویزیونی بوده است. این مساله، البته به چند وبلاگ یا سایت گمنام محدود نماند و حتی روزنامه دولتی ایران نیز با این تیتر به پوشش خبری حضور حقیقت جو در برنامه تلویزیونی bbc پرداخت: "دفاع بدون "حجاب" عضو حزب مشارکت از سکولاریسم!"

اما وجه مشترک همه این خبرها این بود که در هیچ کدام از آنها، تصویری از حقیقت جوی بی حجاب، منتشر نشده بود و بدین ترتیب خوانندگان ساده دل این رسانه ها قاعدتا دچار این تصور بوده اند که آنقدر وضعیت حجاب این زن نابهنجار و به قول همان رسانه ها "زننده" بوده که امکان انتشار تصویرش وجود نداشته است!

اما واقعیت چه بود؟ البته کسانی که به ماهواره دسترسی دارند - و تعدادشان هم میلیونی است- به چشم خود دیده اند که حجاب حقیقت جو در آن برنامه چگونه بود و حتی رنگ روسری اش را نیز که با آن دارای یک حجاب متعارف بوده و البته رسانه های اصولگرا، راست نوشته بود که او چادر سر نکرده بود.

تا بدین جای آنچه مطرح شد، صرفا صورت مساله بود که به طور خلاصه این است: حقیقت جو، حرف هایی گفته که به مذاق اصولگرایان خوش نیامده و بعضی از آنها، در واکنش به این امر، در رسانه هایشان این شایعه را دامن زده اند که حقیقت جو بی حجاب شده است حال آنکه همانگونه که در عکس معلوم است، او حجاب داشته است.

نوشتار حاضر، درصدد دفاع از حقیقت جو نیست چه آنکه او خود زبان و امکان بهره مندی از رسانه دارد و می تواند از خودش دفاع کند، بلکه دغدغه مطلب حاضر، حرکت شتابانی است که جامعه به ویژه جریان های سیاسی و رسانه ای به سمت سقوط تمام معیار اخلاقی آغاز کرده اند و این خبرسازی فقط مشتی است نمونه خروار که در آن، زنی با حجاب متعارف و روسری را بی حجاب معرفی می کنند تا در بین مخاطبان اصولگرای خود، شخصیت اش را لگدمال کنند و القا نمایند که اعضای فلان حزب آنقدر بی دین و ایمان هستند  که حتی نماینده سابق شان در مجلس نیز، از خارج کشور، بی حجاب و با پوشش زننده می گردد!

اصلا بیایید فرض کنیم که حقیقت جو با دولت آمریکا واقعا علیه نظام جمهوری اسلامی همکاری می کند و یک جاسوس حرفه ای است. آیا حتی در چنین فرضی، حق مطلب این است که درباره او دروغ پراکنی کنیم یا آنکه حرف ها و کارهایش را مورد نقد قرار دهیم؟

متاسفانه وقتی اصول اخلاقی زیر پا گذاشته شوند و در حوزه دید سیاسیون و رسانه ها، چیزی به نام اخلاق وجود نداشته باشد، به هر کسی می توان تهمت زد، به راحتی می توان دروغ گفت، به سادگی می شود شایعه سازی کرد و به راحتی آب خوردن، می توان آبروی "خلق الله" را برد و بدتر از همه اینکه احساس شرمندگی حتی در نزد وجدان هم پیدا  نکرد! و این بی تقوایی را حتی می توان با زناکار نامیدن زنان نیز ادامه داد.

به عنوان مثال چندی پیش، روزنامه اصولگرای کیهان که دو- سه هفته ای پیگیر اجرای حکم شلاق درباره یک مرجع تقلید به اتهام نسبت ناروا به احمدی نژاد بود، یک دختر ایرانی الاصل کانادایی را که در سال 2003 دختر شایسته کانادا معرفی شده بود را "روسپی" نامید.

روسپی یا همان فاحشه، به زنی گفته می شود که به تن فروشی می پردازد و به مردان مختلف در ازای پول "زنا" می دهد. اما چرا کیهان آن دختر را روسپی نامیده بود؟ چون او از جنبش سبز اعلام حمایت کرده بود.

کاری با موضع گیری سیاسی او و اینکه به عنوان دختر شایسته کانادا انتخاب شدن چقدر با فرهنگ ما همخوانی دارد یا ندارد، نداریم، فقط از کیهانیان شریعتمدار می پرسیم که آیا شرعا قادر به اثبات فاحشه گری یک زن در آن سوی دنیا هستند؟ آخر چرا یک انسان و یک مسلمان به حدی از سقوط اخلاقی برسد که به راحتی زن و دختر مردم را فاحشه و روسپی بنامد و این اتهام را در رسانه ها نیز منتشر کند؟

البته وقتی حقیقت جوی روسری بر سر، بی حجاب معرفی شود، لابد آن دختر بی حجاب ایرانی الاصل کانادایی هم باید فاحشه باشد!

در اینجا بی مناسبت نیست روایتی از امام جعفرصادق علیه السلام و حکایتی جالب و آموزنده را مرور کنیم.
شهید مطهری در کتاب داستان راستان به راوبطه دوستانه امام صادق و یکی از یارانش اشاره می کند و می نویسد که آنها به حدی با یکدیگر صمیمی بودند که مردم یکى از آنها را، بیش از آن اندازه که به نام اصلى خودش بشناسند به نام دوست و رفیقش مى شناختند. معمولا وقتى که مى خواستند از او یاد کنند توجه به نام اصلیش نداشتند و مى گفتند: "رفیق ...".

ادامه داستان را به نقل از شهید مطهری بخوانید:

«آرى او به نام ((رفیق امام صادق )) معروف شده بود، ولى در آن روز که مثل همیشه با یکدیگر بودند، و با هم داخل بازار کفشدوزها شدند، آیا کسى گمان مى کرد که ، پیش از آنکه از بازار بیرون بیایند، رشته دوستى شان براى همیشه بریده شود؟!
آن روز او مانند همیشه همراه امام بود، و با هم داخل بازار کفشدوزها شدند. غلام سیاه پوستش هم در آن روز با او بود، و از پشت سرش حرکت مى کرد. در وسط بازار ناگهان به پشت سر نگاه کرد، غلام را ندید. بعد از چند قدم دیگر، دو مرتبه سر را به عقب برگرداند، باز هم غلام را ندید. سومین بار به پشت سر نگاه کرد، هنوز هم از غلام - که سرگرم تماشاى اطراف شده و از ارباب خود دور افتاده بود - خبرى نبود. براى مرتبه چهارم که سر خود را به عقب برگرداند، غلام را دید، با خشم به وى گفت :
"مادر فلان ! کجابودى ؟"
تا این جمله از دهانش خارج شد، امام صادق به علامت تعجب دست خود را بلند کرد و محکم به پیشانى خویش زد و فرمود:
"سبحان الله ! به مادرش دشنام مى دهى ؟ به مادرش نسبت کار ناروا مى دهى ؟! من خیال مى کردم تو مردى با تقوا و پرهیزگارى . معلومم شد در تو ورع و تقوایى وجود ندارد."

- یابن رسول الله ، این غلام اصلا سندى است و مادرش هم از اهل سند است . خودت میدانى که آنها مسلمان نیستند. مادر این غلام یک زن مسلمان نبوده که من به او تهمت ناروا زده باشم .

- مادرش کافر بوده که بوده . هر قومى سنتى و قانونى در امر ازدواج دارند. وقتى طبق همان سنت و قانون رفتار کنند، عملشان زنا نیست ، و فرزندانشان زنازاده محسوب نمى شوند.
امام بعد از این بیان به او فرمود: "دیگر از من دور شو."
بعد از آن ، دیگر کسى ندید که امام صادق با او راه برود، تا مرگ بین آنها جدایى کامل انداخت.»

به راستی چه نسبتی می توان یافت میان رفتارهای برخی مدعیان شیعه گری امام صادق علیه السلام با روش و منش آن بزرگوار؟ و بازبه راستی اگر امروز امام زمان ظهور کنند، آیا بسیاری از رانده شدگان درگاه ایشان کسانی نخواهند بود که در کمال بی اخلاقی و بی تقوایی، ادعای دینداری شان گوش فلک را کر کرده است؟!

ای کاش سیاستمداران ما، هر چقدر که می خواهند بر سر همدیگر بکوبند ولی در میانه دعواهایشان "اخلاق" را سر نبرند و به نام دین و شریعت ، کامجویی و شهوترانی سیاسی نکنند.
نظرات 4 + ارسال نظر
دوست پنج‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:32

در حال حاضر همه ما دچار سقوط ارزشی شده ایم. تا این رویه هست امید بهبود نیست. همه با هم باید بدنبال اصلاح و از خودمان شروع کنیم. انتخاب متن های شما بسیار مناسب است.

arme پنج‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 15:07 http://arme.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
تبریک میگم
وبلاگ بسیار زیبایی دارید
اگر تمایل به تبادل لینک دارید
به ما اطلاع دهید
کسب درآمد& آپدیت روزانه آنتی ویروسNod32
موفق باشید


Farzad پنج‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 19:02 http://goldduty.com

سلام وبلاگ زیبائی دارید لطفا از سایت من هم دیدن کنید . با تشکر www.goldduty.com

حمید شنبه 30 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 17:19

انهدام اخلاقی جامعه َ نه فقط در مورد انتخابات بلکه در تمامی موارد فاجعه بار خواهد بود. یکی از دوستان تذکری داد که جالب است. افرادی که در این درگیری ها (بغیر از نیروهای انتظامی) بخود اجازه تعرض به مردم را داه اند منبعد چطور خود را در چارچوب ها حفظ خواهند کرد. نمیتوانند و این ابتدای انهدام جامعه و بروز تعارضات بین مردم است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد