و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

به آرامی آغاز به مردن می کنی

به آرامی آغاز به مردن می کنی 
اگر سفر نکنی، 
اگر کتابی نخوانی، 
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، 
اگر از خودت قدردانی نکنی. 

به آرامی آغاز به مردن می کنی زمانی که خودباوری را در خودت بکشی
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند
به آرامی آغاز به مردن می کنی اگر برده ی عادات خود شوی
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی
تو به آرامی آغاز به مردن می کنی اگر از شور و حرارت
از احساسات سرکش
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامی دارند
و ضربان قلبت را تندتر می کنند
دوری کنی 
تو به آرامی آغاز به مردن می کنی اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
اگر ورای رویاها نروی
اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی ات ورای مصلحت اندیشی بروی

  امروز زندگی را آغاز کنامروز مخاطره کنامروز کاری کننگذار که به آرامی بمیریشادی را فراموش نکن

نظرات 2 + ارسال نظر
ناشناس سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 18:58

پرنده می شوم

می پرم تا دوردست

حوالی همان جا که عطر نفس تو با رطوبت غمناک پاییز درآمیخته...

و سرمی کشم پیمانه ای که به دستان تو رونق گرفته

به یکباره...

تا انتها...

...و مست می شوم ...

سعید چهارشنبه 25 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 15:43

خدایا من اولین عصیانگر نیستم که بر او می بخشی و در سایه ابر احسانت جایش می دهی
پروردگارا ای در یابنده درماندگان , تو را میانجی گناهانم و کرم وجودت قرار میدهم
پس مرا به وادی رحمتت راه ده و راه ورود آن را نشانم ده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد