یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم و یچگاه از راستی نترسم و نترسانم. یادم باشد از بچه ها میتوان خیلی چیزها آموخت و یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم.یادم باشد با کسی انقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود وبا کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود. یادم باشد قلب کسی را نشکنم و یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد. یادم باشد امید کسی را از او نگیرم شاید تنها چیزیست که دارد و یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست. یادم باشد که ادمها همه ارزشمند اند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند و یادم باشد زنده ام و اشرف مخلوقات.
با تشکر از سعید
بر روی دیواری در بهشت نوشته بود
لعنت بر پدر و مادر کسی که در این مکان سیب بخورد
خورشید به آسمان و زمین روشنی می بخشد ، و در سپیده دمان زیباست .
ابرها باران را به نرمی می بارند .
دشت ها سبزند .
گزندی نیست .
شادی هست ، دیگران راست .
آنک البرز ؛ بلند است و سربه آسمان می ساید .
و ما در پای البرز به پا ایستاده ایم ، و در برابرمان دشمنانی از خون ما ؛ با لبخند زشت .
و من مردمی را می شناسم که هنوز می گویند ؛
آرش باز خواهد گشت
(بهرام بیضایی )
ترجمه شعر قدیمی : یه توپ دارم قلقلیه
I have a ball roundy rounded,
It's red ,white and blue.
When I hit it against the ground,
You have no idea how far it goes.
I didn't have this ball.
I did my homeworks well.
My dad gave me an Eid gift.
Gave me a rounded ball!
ترجمه دیگری از شع قدیمی : عمو زنجیرباف
Uncle chain knitter!
Yeeeeees.
Have you knit my chain?
Yeeeeees.
Did you throw it behind the mountain?
Yeeeeees.
Father has just arrived.
What does he bring?
Pea and raisin.
Eat it and come
Last week, a young Saudi man was sentenced to four months in jail and ninety lashings after being arrested by religious police for kissing and hugging a woman in the mall. The couple was spotted on mall cameras “engaging in immoral movements in front of other shoppers.”
The job of the Saudi religious police is to enforce a strict interpretation of Islam, which does not allow unrelated men and women to mingle freely. Many similar “kissing busts” have been made recently.
شعر اعتراض نکردم از ؛؛ برتولت برشت ؛؛
اول به سراغ یهودیها رفتند
من یهودی نبودم، اعتراضی نکردم .
پس از آن به لهستانیها حمله بردند
من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم .
آنگاه به لیبرالها فشار آوردند
من لیبرال نبودم، اعتراض نکردم
سپس نوبت به کمونیستها رسید
کمونیست نبودم، بنابراین اعتراضی نکردم .
سرانجام به سراغ من آمدند
هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند.
عادت ِ زندگی آدم ها نشوید و نباشید.