یکی از دوستان بسیار عزیزم زنگی زد و گفت دو روزه بریم شهمیرزاد و منم بدون اطلاعاع از کم و کیف ماجرا گفتم بزار یک هماهنگی اولیه بکنم ( صرفا هماهنگی) و چند دقیقه بعد زنگ زدم و گفتم بریم و قرار شد فردا صبحش یعنی پنجشنبه بریم به شهمیرزاد. خلاصه بعد از ظهر راه افتادیم و رفتیم . اول سمنان و بعد هم مهدیشهر و سرانجام شهمیرزاد. حدود سه ساعت و نیم کشید تا رسیدیم اونجا. البته چون اطلاعاتی قبلش از محل نداشتیم تو این مدت کلی به وضعیت شکم رسیدیم که باید با کلی ورزش جبران کنیم. کمی هم به اطراف شهر سر زدیم. هوای محل با توجه به بحرانی بودن هوا و اینکه دو روز هم بخاطر هوای گرم (!؟) تعطیل شده بود نسبتا خوب بود. حالا بد نیست تا ایجا اومدیم درباره این شهر کمی بدونیم.
شهمیرزاد در شمال شهر سمنان (مرکز استان) واقع شده است و پس از 20 دقیقه طی مسیر و برانداز مناظر سبز و زیبای کوهستانی، این شهر با طبیعت زیبایش در برابر مسافران قرار می گیرد. استان سمنان از گرمترین استانهای کشور محسوب می شود و نام استان سمنان بیشتر با کویر عجین شده است و وجود منطقه ای طبیعتی در فاصله 20 دقیقه ای از مرکز سمنان، جذاب است. از گرمای جاده کویری که رها می شوی به ناگاه خود را در میان درختان سبز می بینی. هوایی نسبتا خنک و مطبوعی دارد. شاید باور نمی کنی پشت سرت بیابان بوده و آفتاب داغ داغ. این شهر از طبیعتی زیبا و پوشش گیاهی سرسبز تشکیل شده است و میانگین دمای سالیانه آن 11 درجه سانتیگراد است که بین 16 درجه زیر صفر سردترین و 34 درجه بالای صفر در گرمترین ماه سال متغیر است اختلاف ارتفاع سمنان و شهمیرزاد از سطح دریا بیش از هزار متر است و این امر از عجایب طبیعت استان سمنان است که در فاصله 20 کیلومتری تا این اندازه اختلاف دما وجود دارد بر همین اساس بی جهت نیست که شهمیرزاد را بهشت کویر نیز نامیده اند. جمعیت ثابت شهمیرزاد بیش از 12 هزار نفر است که در تابستان و ایام نوروز به جهت استقبال زیاد مسافران و گردشگران به بیش از 50 هزار نفر افزایش می یابد و از این شهر دو راه ارتباطی 170 کیلومتری به ساری و 55 کیلومتری به دو آب در استان مازندران وجود دارد. جاده شهمیرزاد و کیاسر تا ساری از جاذبه های ویژه ای برخوردار است که کوه های بلند و سترگ البرز چون دیوارهایی عظیم دو سوی جاده را در آغوش گرفته و گاهی انگار جاده را در دل کوه نشانده اند. دشتهای اطراف با چشم اندازی بی بدیل هر نگاهی را به خود معطوف می کند، شهمیرزاد در امتداد این جاده واقع شده و مسافران و رهگذران را به دیدن و ماندن دعوت می کند.
چشمه های بی نظیر این شهر که از دیواره های البرز می جوشد و جاری می شود از بهترین آبهای معدنی به حساب می آید.در بخش شمالی شهر، پیست اسکی جاذبه های زمستانی این شهر را نمایان می سازد و زمستان این شهر نیز گردشگران زیادی را برای ورزشهای مفرح زمستانی به سوی خود می کشد.
البته بدلیل زمان کم و گرمی هوا و ناآشنایی ما با این مکان هیچیک از این جاذبه ها بجز مناظر طبیعی مسیر رویت نشد.
نخستین گناه خوردن سیب توسط حوا نبود
بلکه این بود که آدم با همسرش در کسب چنین تجربه ای هماهنگی و موافقت نداشت!
(یازده دقیقه- پائولو کوئلیو)
صرفنظر از مفهوم این عبارت از منظر رفتاری جالبه :
”از شیطان پوزش میطلبیم٬ نباید فراموش کنیم که ما فقط یک طرف داستان را شنیدهایم؛ تمام کتابها را خدا نوشته است.“
ساموئل باتلر
وقتی وبلاگنویسی تندوتند پست مینویسد یعنی حالش خوب نیست. لازم دارد هی حرف بزند درباره خودش. وقتی وبلاگنویسی چندروزی هیچ مطلب تازهای نمینویسد یعنی حالش بد است انقدر که هیچ حرفی برای گفتن ندارد. کلا وقتی آدمی وبلاگنویس میشود یعنی حالش بد است. البته ببخشیدا . این رو دیدم جالب بود فرستادم.
با سلام ،تعطیلات dvd مسابقه جذاب لحظه حقیقت دستم رسید . این مسابقه مرحله ای است با 6 جواب درست 10 هزار دلار ،با 5 جواب درست دیگر 25هزار دلار و کلا با 21 جواب درست نیم میلیون دلار برنده می شوند ، شرکت کنندگان این مسابقه مقابل نزدیکانشان و بینندگان استودیو و تماشاگران باید جواب راست بدهند حتی خصوصی ترین سوالات را چنانچه جواب غلط بدهند توسط دستگاه دروغ سنج مشخص و تماما هرچه برده ند می بازند.
؛ بعضی از سوالات مطرح شده به شرح ذیل است :
1- اگر شوهرتان درامد بیشتری داشته باشد بیشر به او احترام نمی گذاشتید؟
2- آیا در شب عروسیتان عاشق کسی جز شوهر فعلیتان بوده اید ؟
3- اگر ترس از بازداشت و دستگیری نبود آبا حاضر بودید از بانک سرقت کنید ؟
4- شما مادر بهتری برای فرزندانتان بوده اید یا مادرتان برای شما ؟
5- آیا خانواده تان را برای اینکه در عروسی شما شرکت نکرده اند هرگز بخشیده اید؟
سوالات برای هر شرکت کننده ای متفاوت و مناسب با خصوصیات و اطلاعات فردی او بود اما نکات قابل توجه :
1- من هیچگاه در چنین مسابقه ای شرکت نمی کردم
، این مسابقه مانند عریان شدن در برابر دیدگان همه بود ، مانند سوال و جواب روز قیامت
2- در طول مسابقه بسیاری از سوالات را از خودم پرسیدیم و در روح خود کنکاش کردم و از اینکه به جای شرکت کنندگان نبودم هزار بار خدا را شکر کردم ، هیچ شرکت کننده ای بیشتر از 15 سوال نتوانست پاسخ دهد.
3- اگرچه شاید بسیاری از ما نخواهیم در چنین مسابقاتی شرکت کنیم اما وقت آن رسیده است که سوالات شفافی درباره خودمان و روابط خودمان با دیگران بپرسیم قبل از آنکه اتفاقات ، حوادث آینده و فرزندانمان از ما بپرسند؟
پس نشون میده حسابی خوش گذشته. شما در هوای خنک کوهستانی و ما هم در گرمای شدید تهران .