و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

سخن روز ( شنبه )

  

 

و آیا در این دیار مومنی هست؟ 

                                       انسانی هست ؟ 

                                     وجدانی هست؟

نظرات 7 + ارسال نظر
سید شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 17:35 http://dolateyar.blogsky.com

خدا کنه که باشه

سر بزن

دوست دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 17:43

شوق دیدار
بی تو On line شبی باز از آن Room گذشتم
همه تن چشم شدم . دنبال ID ی تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از Case وجودم
شدم آن User دیوانه که بودم
وسط صفحه Room , Desktop یاد تو درخشید
Ding صد پنجره پیچید
شکلکی زرد بخندید
یادم آمد که شبی با هم از آن Chat بگذشتیم
Room گشودیم و در آن PM دلخواسته گشتیم
لحظه ای بی خط و پیغام نشستیم
تو و Yahoo و Ding و دنگ
همه دلداده به یک Talk بد آهنگ
Windows و Hard و Mother Board
همگی دست برآورده به Keyboard
تو همه راز جهان ریخته در طرز سلامت
من بدنبال تو و معنی درک کلامت
یادم آمد که به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این Room نظر کن
Chat آئینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به Email ی نگران است
باش فردا که PM ات با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این Log Out , Room کن
باز گفتم حذر از Chat ندانم
ترک Chat کردن هرگز نتوانم نتوانم
روز اول که Email ام به تمنای تو پر زد
مثل Spam تو Inbox تو نشستم
تو Delet کردی ولی من نرمیدم نه گسستم
باز گفتم که تو یک Hacker و من User مستم
تا به دام تو درافتم همه Room ها رو گشتم و گشتم
تو مرا Hack بنمودی . نرمیدم . نگسستم
Room ی از پایه فرو ریخت
Hacker ی Ignor تلخی زد و بگریخت
Hard بر مهر تو خندید
PC از عشق تو هنگید
رفت در ظلمت شب آن شب و شبهای دگرهم
نگرفتی دگر از User آزرده خبر هم
نکنی دیگر از آن Room گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن Room گذشتم

ناشناس دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 17:51

اگر وقتی شخصی را که دوست داری در آغوش می‌گیری، در میان بازوانت می‌لرزد،
اگر لبهایش بر روی لبهایت همچون آتش سوزنده هستند،
اگر بسختی نفس می‌کشد،
اگر در دیدگانش برق و درخشندگی خاصی می‌بینی،
.
.
ولش کن بره پی کارش، چون آنفلوانزای خوکی داره!

مورچه سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:18

"مجلس در راس امور نیست "
"رییس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور گفت: در یک دهه گذشته بیش از 260 هزار نفر بر اثر سوانح رانندگی جان خود را از دست داده و بیش از دو میلیون نفر نیز مصدوم شده اند"
سالها از ورود ماشین به کشور گذشته است ، اما آمارهای تصادفات از لحاظ میزان کشته و زخمی و تبعات بعدی آن بسیار نگران کننده و در حد یک شبه نسل کشی است ، اگر به علتهای تصادفات رجوع شود مسائلی مانند سبقت غیر مجاز ، انحراف به چپ ، خطای نیروی انسانی ، به موقع نرساندن به بیمارستان و.. عنوان می شود اما علت واقعی را در جای دیگر باید جست . عدم احترام و توجه واقعی به قانون شاید مهمترین دلایل نهفته باشد . واقعیت آن است که قباحت قانون شکنی از بین رفته است و قانون دیگر بعنوان اراده و خواست جمعی برای به نظم درآوردن امور و محافظت از خود تلقی نمی شود ؛ اگر در یک خودرو عمومی مانند تاکسی و اتوبوس راننده با موبایل یا کمک شوفر حرف بزند ، اگر از لاین راست سبقت بگیرد و... به سختی می توان حرفی زد چرا؟ چون همه چیز بهم ریخته است و از مجرای خود خارج شده است . در این جاده ها و راهها اگر با خودروی زره پوش نیز حرکت کنید باز ایمنی لازم را ندارید . این برمی گردد به روح قانون بعنوان مهمترین نهاد مدرنیته ، نهادی که پایه و ستون اصلی توسعه نامیده می شود و ما با آن مزاح می کنیم و نگاهمان به آن چیزی در حد کاغذ پاره است.واقعیت آن است که با سایر نهادهای مدرن نیز چنین برخوردی داشتیم با دانشگاه ، حکومتداری ، صنعت ، شهرسازی ، رسانه ، آموزش و پرورش و... نه ماهیت آنها را فهمیده ایم و نه شان آنها ؛ این مساله تا بدان جا پیش رفته است که فارغ التحصیل دیپلمه و لیسانس برای آبدارخانه و تایپ گزینش می شود . اگر سالها برای فرزندان زحمت کشیده اید ، اگر عمری تلاش کرده اید و اندوخته ای جمع کرده اید زیاد چشم انتظار و متوقع نباشید در آنی و با سانحه ایی تمام زندگیتان نابود خواهد شد و این سرنوشت دری است که نمی خواهد بر روی پاشنه بچرخد . مرسی

مورچه چهارشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 16:09

با سلام ، جدیدا کتاب( از س...س تا فرا آگاهی) اشو را می خواندم داستانی دارد که به اختصار نقل می کنم :
روزی مردی عارف دوست قدیمی خود را می بیند بسیار هیجان زده می شود و تقاضا می کند باهم به چند مجلس بروند، دوستش می گوید لباس مناسب ندارد ، عارف می گوید یک دست لباس مجلسی فاخر هدیه از طرف شاه دارد خوشحال می شود دوستش بپوشد ، دوستش لباس را پوشیده و با عارف راه می افتند ، عارف خود را در کنار دوستش و در آن لباس مانند یک گدا در مقابل ارباب دید ناگهان دچار حسادت شد و به خود نهیب زد که این مال دنیاست و تو عارفی . خلاصه به خانه اولین جلسه رفتند عارف شروع به معرفی می کند : این دوستم جمال که البته لباس تنش مال من است بسیار مرد خوبی است . یکدفعه عارف از حرف خود بسیار شرمنده و دوستش از خجالت آب شد . عارف به خود قول قطعی داد که دیگر تکرار نکند ، عارف و دوستش به مجلس بعدی رفتند در حالیکه نگاههای تحسین بار حاضران را به دوستش می دید شروع به معرفی کرد و ناگهان گفت :این دوستم جمال که البته لباسش مال خودش است و... که ناگهان فهمید دوبار بحث لباس از زیر زبانش سر خورده است . در راه مجلس بعدی قسم جلاله خورد که دیگر بحث لباس را پیش نکشد و به دوستش قول قطعی دادو سپس وارد مجلس سوم شدند . عارف که مراقب کوچکترین کلماتش بود شمرده گفت این دوستم جمال است و البته قسم جلاله خورده ام که درباره لباس صحبت نکنم.
بحث این کتاب درباره س...س است ، اشو در این باره می گوید با نفی ، نادیده گرفتن ، حقیر شمردن و گناه قلمداد کردن این مقوله نه تنها مساله حل نمی شود بلکه این مساله گسترش یافته و شکلهای انحرافی به خود می گیرد .
اشو در این کتاب لحظه ارضاء زوجین را حاوی دو مشخصه بی زمانی و فراغت ازمنیت می داند و تجربه کامل این موضوع را زمینه ای برای رسیدن به عشق حقیقی می خواند . با تشکر

وبگرد یکشنبه 4 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 17:48

نیست نگرد

مورچه چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:50

داستان کوتاه از مرحوم منوچهر احترامی :
مارها قورباغه ها را می خوردند و قورباغه ها غمگین بودند



قورباغه ها به لک لک ها شکایت کردند



لک لک ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند



لک لک ها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغه ها


قورباغه ها دچار اختلاف دیدگاه شدند

عده ای از آنها با لک لک ها کنار آمدند و عده ای دیگر خواهان باز گشت مارها شدند

مارها باز گشتند و همپای لک لک ها شروع به خوردن قورباغه ها کردند

حالا دیگر قورباغه ها متقاعد شده اند که برای خورده شدن به دنیا می آیند

تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است

اینکه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد