یادداشت زیر توسط یکی از کسانی که مستمر به این وبلاگ سر میزند و مرا مورد لطف قرار میدهد ارسال شده است (با نام مستعار مورچه). بنظرم جالب بود و بدون دخل و تصرف عینا در ادامه شما را به خواند آن توصیه می کنم:
چند شب پیش فیلم زیبا و کمدی" آنچه زنان می خواهند " را دیدم. ماجرای مردی(مل گیبسون )که طی حادثه ای که برایش اتفاق می افتد توان شنیدن صدای تفکرات زنان را دارد. او صدای تفکرات زنی که جدیدا رییسش شده را می شنود و طرحهای او را زودتر اعلام می کند. شنیدن صدای تفکرات زنان باعث تحولی عمیق در او می شود و او را به زنان و خواسته های آنان نزدیکتر می کند. زن نامه رسانی که از بی توجهی همیق همکارانش ناراضی است. دخترش که بینشان فاصله ای چون یک دره افتاده است و...
فیلم فوق می گوید اگر زنان را بشنویم و خواسته های آنان را مورد توجه قرار دهیم میل ، علاقه و عشق زنان را بدست آورده و در نظر آنان یک ابر مرد جلوه می کنیم .
"کتاب زنانی که مردان آنان را دوست دارند"
نوشته دکتر کانل کو آن و دکتر ملوین کیندر کتاب زیبا و جذابی که به روح و روانشناسی زن و مرد پرداخته و علل سردی روابط و یا چگونگی پایداری روابط عاشقانه را شرح می دهد .
مثلا نویسندگان در این کتاب بر این عقیده اند که حداکثر نسبت فداکاری در روابط نسبت 70 به 30 باشد و بیشتر از آن باعث نوع واکنش در ناخودآگاه که می تواند حتی نفرت باشد می شود.
" قصه نشر"
در راه خانه سوار یک ماشین شدیم که گویا راننده اش ناشر بود از اقتصاد ضعیف نشر ، کتاب ناخوانی مردم ، سانسور زیاد سخن می گفت . او می گفت بیشتر اوقات جلوی خانواده زن احساس سرافکندگی می کند چرا که آنها متمول و این ناشر حتی به سختی قادر به اداره زندگی اش بود .
و سخن آخر اگر می خواهیم جامعه ای متوازن و زیبا داشته باشیم با اهمیت دادن به اهل قلم و اهل هنر میسر است ، نخبگانی که صدا و آرزوهای مردم خویش را منعکس و راه را برای رشد احساس و فکر باز می کنند.
متن قشنگی بود. از مورچه متشکرم. واقعا فضای ما همینطور است. باید زنان را بعنوان نیمی از جهان و ژایه های آفرینش با ارزش شمرد. نه در کلام بلکه در عمل.
بهترین اشخاص، کسانى هستند که اگر از آن ها تعریف کردید، خجل شوند و اگر بد گفتید، سکوت کنند.((جبران خلیل جبران