و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

دوستی

 

 

دل من دیر زمانی ست که می پندارد: 

دوستی نیز گلی ست مثل نیلوفر و ناز،  

ساقه ترد ظریفی دارد  

بی گمان سنگدل است آن که روا می دارد جان این ساقه نازک را  

-دانسته-   

بیازارد

نظرات 11 + ارسال نظر
وبگرد شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:57

عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است [۱]، همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.

عشق و احساس شدید دوست داشتن می‌تواند بسیار متنوع باشد و می‌تواند علایق بسیاری را شامل شود.

در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی می‌تواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌بشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است. عشق نوعی احساس عمیق و عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت بی انتها برای دیگران است. در واقع عشق را می‌توان یک احساس ژرف و غیر قابل توصیف دانست که فرد آنرا دریک رابطه دوطرفه با دیگری تقسیم می‌کند. با این وجود کلمه «عشق» در شرایط مختلف معانی مختلفی را بازگو می‌کند: علاوه بر عشق رومانتیک که ملغمه‌ای از احساسات و میل جنسی است، انواع دیگر عشق مانند عشق افلاطونی ، عشق مذهبی ، عشق به خانواده را می‌توان متصورشد و درواقع این کلمه را می‌توان در مورد هرچیز دوست داشتنی و فرح بخش مانند فعالیت‌های مختلف و انواع غذا به کار برد.

سارا یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 15:37

این زوج‌های عاشقی که رو ریل قطار و به سمت غروب خورشید قدم می‌زنند، یا تا حالا قطار سوار نشدند یا اگه سوار شدند دستشویی نرفتند یا اگه دستشویی رفتند به سیستم دفع فاضلاب قطار دقت نکردند!
ببخشید زدم تو حال موضوع

دوست یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 15:38

آدمها را قضاوت نکنید. آنها را همانجوری که هستند بپذیرید.
یا قبولشان کنید و دوستشان بدارید و یا نخواهیدشان و رهایشان کنید.

وبگرد یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 15:39

هم آغوشی های بی عشق...

هر کدام تکه ای از معنای زندگی را از بین میبرند.

مورچه دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 ساعت 16:04

آیا میدانستید : شادمهرعقیلی یکی از نوازندگان رسمی واحد موسیقی سازمان صدا و سیما بود

آیا میدانستید : محمدعلی کشاورز بازیگر توانای سینمای ایران به تنهایی زندگی می کند

آیا میدانستید : فرزند ارشد داود رشیدی به نام فرهاد مدرک علمی پروفسوری دارد

آیا میدانستید : پدر محمد رضا گلزار یک مهندس عالی رتبه ی ساختمان است

آیا میدانستید : سیاوش خیرابی اصالتا آذری بوده و از اهالی منطقه خیراب تبریز به حساب می آید

آیا میدانستید : درنا مدنی یکی از بهترین دستیاران کارگردان در سینما دختر خانم رویا تیموریان است

آیا میدانستید : ورود الناز شاکردوست به دنیای بازیگری کاملا اتفاقی بوده و جایگزین هم دانشکده ای خود شده است

آیا میدانستید : علی لهراسبی زمانی مربی سرود در کانون پرورش فکری کودکان بود

آیا میدانستید : ملیکا زارعی ( خاله شادونه ) مجری برنامه های کودک خواهر مریلا زارعی بازیگر سرشناس سینماست


آیا میدانستید : شهاب حسینی علاقه ی شدیدی به گویندگی رادیو دارد و یکی از آرزوهای او راه اندازی یک رادیوی خصوصی در منطقه لواسان است


آیا میدانستید : پدر رضا کیانیان عاشق بازیگری بود . اما وقتی آقا رضا برای حضور پدرش در یک فیلم خوب پادرمیانی کرد درست یک هفته مانده به شروع کار پدر ایشان دار فانی را وداع گفت


آیا میدانستید : مهران مدیری یک بیلیارد باز قهار است و تقریبا هیچ کسی حریف او در اسنوکر نمی شود . درست برعکس چیزی که در مرد هزار چهره دیده اید


آیا میدانستید : فاطمه معتمد آریا و حمید جبلی از عروسک گردان های مجموعه ی ماندگار مدرسه موشها بودند


آیا میدانستید : در صحنه تعقیب و گریز خانم افشار و محمد رضا گلزار در فیلم آتش بس زمین خوردن آقای سوپراستار کاملا اتفاقی و طبیعی بوده و دقیقا به همین دلیل مورد استفاده قرار گرفته است


آیا میدانستید : اتومبیل شهاب حسینی در فیلم سوپراستار (پرادوی سفید ) متعلق به خانم میلانی بوده و ایشان علاقه ی زیادی به این ماشین دارد


آیا میدانستید : احمد پور مخبر برای تست بازیگری پسرش سر کار عطاران رفته بود اما خودش قبول شد ! حالا پسرش مدیر برنامه های اوست


آیا میدانستید : حامد بهداد علاقه شدیدی به مارلون براندو دارد و در تمام پیامک های خصوصی خودش را براندو معرفی می کند


آیا میدانستید : تنها سوپراستار ایرانی که اهمیت چندانی به نوع اتومبیل خودش نمی دهد خانم هدیه تهرانی است و او زمانی یک پراید سفید داشت


آیا میدانستید : مرضیه برومند علاقه زیادی به بازیگری دارد و در چند ساخته ی خوش نقش کوتاهی بازی کرده است


آیا میدانستید : داستان فیلم ارتفاع پست تفاوت های بسیار زیادی با داستان واقعی آن دارد و برخی از پرسنل امنیت پرواز از این بابت گلایه دارند


آیا میدانستید : دیالوگ ماندگار – همه ی عمر دیر رسیدیم – در فیلم سوته دلان پیشنهاد جمشید مشایخی به مرحوم علی حاتمی بوده است


آیا میدانستید : تمام صحنه های اکشن سریال معروف خواب و بیدار را رویا نونهالی خودش بازی کرده و هیچ بدل کاری در کار نبوده است


آیا میدانستید : سعید پیردوست و مسعود کیمیایی و فرامرز قریبیان در دوران مدرسه پشت یک نیمکت می نشستند و هنوز هم رفقای درجه یک هم هستند


آیا میدانستید : تهمینه میلانی و سیروس مقدم هردو دستیاران ویژه مسعود کیمیایی در دهه ی شصت بودند

آیا میدا
نستید : شهاب حسینی به همراه نادر سلیمانی و سعید آقاخانی و … یک گروه تئاتر طنز داشتند که بارها در شهرستانها برنامه اجرا کرده بودند


آیا میدانستید : مهران مدیری در سالهای دور به اتفاق دوستانش در جبهه جنگ برای تقویت روحی رزمنده ها نمایش طنز اجرا می کرد


آیا میدانستید : کویتی پور پس از انتشار موفق اولین آلبوم غریبانه تبدیل به جدی ترین دشمن مجید رضازاده سازنده ی همان آلبوم شد


آیا میدانستید : بهنوش بختیاری زمانی که منشی صحنه فیلم مهرجویی بود هرگز تصور نمی کرد که روزی بازیگر شاخص طنز خواهد شد


آیا میدانستید : مهران مدیری کار سخت گرداندن عروسک ربات در فیلم دیگه جه خبر را بر عهده داشت


آیا میدانستید : مدیر برنامه های مهتاب کرامتی خواهر یک بازیگر معروف دیگر به نام سپیده اعلایی است


آیا میدانستید : مرحوم ناصر عبداللهی اولین بار توسط اقبال واحدی کشف و در برنامه سفرنامه صبا به مردم معرفی شد

مورچه دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 ساعت 16:49

ایرانیان،فیس بوک وشبکه‌اجتماعی/نگاهی نو
نویسنده وبلاگ رسانه، ایران، نگاهی نو نوشت:

منتظر می ماندیم تا معلم نام یکی از ما را بخواند و دفتر انشا در دست برویم پای تخته و انشایمان را بخوانیم. انشاهایی با موضوع های تکراری که با جملاتی قالبی شروع می شد و با نتیجه گیری های کلیشه ای پایان می یافت.
یکی از آن جمله های همیشگی و قالبی این بود که: "انسان موجودی است اجتماعی...".
این ویژگی انسانی همان است که در واپسین روزهای سال 2010، "مارک زوکربرگ" جوان را به عنوان چهره سال بر پیشانی مجله تایم می نشاند و دیوید فینچر فیلم "شبکه اجتماعی" را با یادکرد از او و آنچه پدیدآورده است –فیس بوک- می سازد.
گرایش انسان به زیست اجتماعی در دوره تازه ای که ما در آنیم، نمودی مجازی یافته است و شبکه های اجتماعی (Social Network) به محملی برای گردهم آمدن و پیوند خوردن آدمیان هزاره کنونی بدل شده اند.
هنوز از پدیدار شدن فیس بوک در فوریه 2004 دیرسالی نمی گذرد اما این شبکه اجتماعی با کاربرانی چند صد میلیونی به پایگاهی دوست داشتنی بدل شده است و فرصتی کم نظیر برای ایجاد و تقویت دوستی ها، انتشار اخبار و اطلاعات و تفریح و سرگرمی پدید آورده است.
شبکه های اجتماعی و محبوب ترین آنها فیس بوک را می توان دلپذیرترین نوع پایگاه های اینترنتی دانست چرا که کاربران فضای مجازی بخش گسترده ای از زمان آنلاین بودن خود را به حضور و گشت و گذار در این شبکه ها اختصاص می دهند و چنین شبکه هایی حتی کاربرانی بیشتر و پیگیرتر از وبلاگ ها و وب سایتهای دیگر دارند.
در ایران ما هم در فاصله بهمن 87 تا خرداد 88 بیش از نیم میلیون ایرانی به عضویت فیس بوک در آمدند و کار بدانجا رسید که از تابستان 88، گردانندگان فیس بوک نسخه فارسی را نیز به زبان های این شبکه افزودند. (هرچند که خیلی زود فیس بوک در تنور انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران سوخت!).
در دوره کنونی جامعه اطلاعاتی با شتاب دارد رخ می نمایاند و جامعه ای شبکه ای و استوار بر وب در قامت دروازه ورود به جامعه اطلاعاتی ظاهر می شود. جامعه ای که در آن نتوندان (Netizen) جایگزین شهروندان (Citizen) می شوند.
اعضای شبکه های اجتماعی با رسیدن به نوعی همگرایی، در مسیر افزایش گونه ای از مشارکت اجتماعی گام برمی دارند و در حال پی ریزی دنیایی تازه هستند.
آنان که به عضویت این شبکه ها در می آیند به اطلاع رسانی شخصی و اجتماعی می پردازند، به موج سازی های موردی و موضوعی دامن می زنند، ارتباطاتی تازه و گسترده و فراتر از زمان و مکان برقرار می کنند، به نوعی صمیمیت و اعتماد در فضای سایبر دست می یابند، با آسودگی بیشتری نسبت به محیط واقعی دست به کنش سیاسی می زنند، گاه به تخلیه روانی خود می پردازند، از قدرت حاکمان تمرکز زدایی می کنند، از سانسور و محدودیت ها فاصله می گیرند، تنوع و تکثر فرهنگی را به نمایش می گذارند، در جامعه ای مجازی مشارکت اجتماعی و پیوستگی عملکردی را تجربه می کنند و به تکثیر انفجارگونه اخبار و پیام ها می پردازند.
امکان جست و جو، خواندن و به اشتراک گذاردن اخبار و رویدادها، امکان بارگذاری و نیز دریافت عکس، فیلم و صوت در کنار نوشتار (چند رسانه ای بودن)، امکان عضویت در گروه های گوناگون، امکان گپ و گفت و گوهای همزمان، امکان دوست یابی و دوست گزینی، امکان دنبال کردن و دنبال شدن، امکان مداخله و مشارکت با اظهار نظر و یا ارایه تولیدات شخصی، امکان نقد بی پروا و بی رحمانه، امکان ایجاد ارتباط با افراد یا گروه های نادیده و دور از دسترس در دنیای واقعی، امکان پرداختن به بازی ها و سرگرمی های آنلاین، امکان دستیابی به نوعی از ارتباطات و تعاملات که در جامعه واقعی با هنجارهای رسمی ناهمخوانی دارند، امکان ایجاد پویایی و تحرک سیاسی فراتر از محدودیت های دنیای واقعی، امکان فراخوانی، بسیج و سازماندهی اجتماعی و امکان شتاب بخشی و تسریع در تولید، انتشار و توزیع پیام و دیگر امکاناتی از این دست، شبکه های اجتماعی را آن چنان جذاب و دلربا ساخته اند که بسیاری از کاربران این شبکه ها را می توان معتاد بدانها دانست. آنان دچار چنان اعتیادی شده اند که گویی بی درنگ زندگی مجازی برایشان جایگزین زندگی حقیقی می شود.
شبکه های اجتماعی دنیای ژورنالیسم را هم دگرگون کرده اند. این اجتماعات شبکه ای تازه بازار رسانه ای را رونق بخشیده و دریچه ای نو به روی روزنامه نگاری و کار رسانه ای گشوده اند. شبکه های اجتماعی به تولید محتوا و تنوع بخشی به آن شتاب داده اند و به افزایش پویایی اجتماعی یاری رسانده اند.
این شبکه ها خود به منبعی برای دستیابی به اخبار بدل شده اند و ترکیبی از شایعات، گزارش های شهروندی، اخبار و... روی آنها قرار می گیرد که رسانه های رسمی نیز از آن سود می برند. اینک صفحه های شخصی روزنامه نگاران، سیاستمداران، هنرمندان و... با روایی و اعتباری در خور توجه به منبعی برای دسترسی به اخبار تبدیل شده اند.
با آن که هنوز نقدهای فراوانی بر این شبکه ها وارد است و دل نگرانی هایی همچون میزان امنیت، چگونگی مبارزه با تجاوز به حریم خصوصی افراد، میزان اطمینان به صحت اطلاعات، وجود ارتباطات و هویت های جعلی و ساختگی روی این شبکه ها، امکان سوء استفاده های سیاسی و تجاری و یا دغدغه ایجاد تخدیر در فعالیت ها و فراموش شدن دنیای واقعی رخ می نمایاند، ولی به هر روی این شبکه ها آمده اند و دنیایی تازه را پی می ریزند.
شاید دانش آموزان امروزی که تصویر جوانی نورس را روی جلد مجله تایم به عنوان چهره سال می بینند، انشاهایشان را در کلاس های مجازی خود چنین آغاز کنند که: "انسان موجودی است اجتماعی که ناگزیر در یکی از شبکه های اجتماعی عضویت دارد...".

مورچه یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 13:36

روزی مردی نزد شیوانا آمد و از او خواست تا به عیادت فرزندش برود. شیوانا بیماری فرزندش را پرسید. مرد گفت: ”نزدیک کوچه ما چاله ای هست که پسرم یک هفته پیش داخل آن افتاد و آسیب دید و دچار شوک شد. او چند ساعتی داخل آن چاله گود، گیر کرده بود و همین امر باعث شد تا ترس و وحشت به جانش بیفتد و نتواند به حالت عادی برگردد. از تو استاد آگاهی می خواهم تا از فرزندم عیادت کنی و او را آرام سازی و برایش توضیح دهی که چاله ترسی ندارد!“
شیوانا قبول کرد و همراه مرد به سمت منزل او حرکت کرد. وقتی به سر کوچه مرد رسیدند، شیوانا ایستاد و با انگشت چاله را نشان داد و گفت: ”این چاله که هنوز آن جاست!؟“
مرد تبسمی کرد و گفت: ”بله استاد! این همان چاله است. اما جای نگرانی نیست. از کنار آن به راحتی می توان گذشت.“
شیوانا با عصبانیت به سمت مرد برگشت و گفت: ”چاله هائی که قبلاً یک بار در آن ها افتاده اید، هنوز هم سر جایشان هستند و تو به من می گوئی نزد پسرت بیایم و به او بگویم چاله ها ترسی ندارند!؟ این چاله باید چند قربانی دیگر بدهد تا شما همت کنید و آن را پر کنید!؟ من از همین جا برمی گردم و تا این چاله را پر نکرده اید به سراغ من نیائید!“
مرد مات و مبهوت به شیوانا خیره شد و گفت: ”ولی استاد! شما که تا اینجا آمده اید، چند قدم دیگر هم بیائید و با پسرم صحبت کنید!“
شیوانا تبسمی کرد و گفت: ”به جای اینکه به سراغ من می آمدید می توانستید همت کنید و این چاله را پر کنید!“
شیوانا به مدرسه برگشت و ده روز بعد سرزده به عیادت پسر بیمار رفت. سر کوچه که رسید دید چاله، پر شده است و پسر بیمار هم سالم و سرحال مقابل منزل خود مشغول بازی است. پدر کودک وقتی استاد را دید به سوی او شتافت و در آغوشش گرفت و گفت: ”استاد! به محض اینکه چاله را پر کردیم چند ساعت بعد حال پسرم خوب شد.“ شیوانا تبسمی کرد و گفت: ”پسرت چه گفت؟“
مرد سرش را پائین انداخت و گفت: ”پسرم وقتی دید من و بقیه اهالی مشغول پر کردن چاله هستیم، به من گفت که دیگر نمی ترسد، چون می داند کسانی هستند که وحشتناک ترین چاله ها را با شجاعت پر می کنند. و دنیا با وجود این آدم ها دیگر ترسناک نیست.“
شیوانا سری تکان داد و گفت: ”زندگی در شهری ترسناک است که ساکنان آن شهر، چاله ها را به حال خود رها می کنند تا رهگذران را در خود فرو ببرند. ترس پسر تو از چاله ها نبود! از کرختی و بی تفاوتی ساکنان این محله بود که نسبت به وجود چاله های ترسناک در محله بی اعتنا بودند!“

مورچه دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:09

امروز یکی از دوستان از مساله ای که برای همسر یکی از دوستانش در جاده شهریار اتفاق افتاد صحبت می کرد.همسر
محجبه ، چادری و جوان او متاسفانه توسط چند نفر در جاده مورد مزاحمت قرار گرفته و به زور سعی در سوار کردن او در ماشین می کردند....
مزاحمت برای نوامیس در روز روشن یکی از مسائلی است که ریشه هایی دارد و یکی از آنها مباح دانستن تیکه انداختن به زنان بدحجاب و یا کم حجاب است . آنگاه که شان انسانی زن را به متراژ لباسش سنجیدیم و خود را در مقام قاضی رفتار دیگران دانستیم ، تخم لق فرهنگ تعرض به زنان را کاشتیم و نوجوان ، جوانان ، میانسالان و پیرانی پرورش دادیم که خود را در مقام قاضی ، داور و مجری تصحیح رفتار زنان قلمداد کرده و هر کجروی خود را به بدپوششی ، علامت دادن ، تحریک و یا چکمه
طرف مقابل نسبت می دهند .
خدانکند روزی در این مملکت توریستی تردد کند و یا فردی از خارج کشور و یا ناآگاه به فرهنگ این مردمان و یا با دین دیگری تردد کند و بخواهد که روسری خود را جابه جا کند چه ها که نمی شود؟!؟!؟!

حمید پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 15:06

بهترین ورزش‌ها برای کاهش قندخون


--------------------------------------------------------------------------------

بدنسازی در کنار ورزش ایروبیک بهترین شیوه برای کاهش قندخون در افراد مبتلا به دیابت است.


قند بهترین سوخت برای ماهیچه‌هاست. در ورزش ایروبیک قند بالایی می‌سوزد و بدنسازی نیز به افزایش بافت عضلانی کمک می‌کند. این دو ورزش در کنار هم می‌تواند سبب کاهش قندخون ‌شود. محققان در بررسی‌های خود از گروه‌های داوطلب خواستند یک دسته تنها ایروبیک یک دسته تنها بدنسازی و یک دسته هر دو را انجام دهد. دسته چهارم نیز هفته‌ای یک بار ریلکسیشن و تمرین‌های کششی انجام می‌داد نتایج نشان داد افرادی که ایروبیک و بدنسازی را با هم انجام می‌دادند قندخون و وزنشان کاهش قابل‌توجهی پیدا کرد. در میان این افراد 41درصد داروی ضددیابت کمتری مصرف کردند و قندخونشان کمتر بالا رفت در مقابل این رقم در کسانی که تنها بدنسازی انجام دادند 26 و در کسانی که تنها ایروبیک انجام داده بودند 29 و در گروه چهارم 22 درصد بود. طبق مقاله‌ای که در مجله Association medical americane منتشر شده است تنها 9 ماه انجام این دو ورزش و 3 بار در هفته هر بار 45 دقیقه برای کاهش وزن و قندخون کافی است.

تنهای تنها شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 14:08

دوست یعنی کسی که وقتی هست آروم باشی و وقتی نیست چیزی توی زندگیت کم باشه؛

دوست یعنی اون جمله‌های ساده و بی‌منظوری که میگی و خیالت راحته که ازش هیچ سوء تعبیری نمی‌شه؛

دوست یعنی یه دل اضافه داشتن برای اینکه بدونی هر بار دلت می‌گیره یه دل دیگه هم دلتنگ غمت می‌شه؛

دوست یعنی وقت اضافه ... یعنی تو همیشه عزیزی حتی توی وقت اضافه؛

دوست یعنی تنهایی هامو می‌سپرم دست تو چون شک ندارم می‌فهمیش؛

دوست یعنی یه راه دو طرفه٬ یه قدم من یه قدم تو ...اما بدون شمارش و حساب و کتاب؛

دوست یعنی من از بودنت سربلندم نه سر به زیر و شرمنده؛

فاطیما سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:45 http://autumal7fatima.blogsky.com

سلام بر دوست عزیز...
وب قشنگی دارین... وای این پست تون دیگه عجیب به دلم نشست...ممنون که نوشتین...

متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد