و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

" بی شعوری "

چند هفته قبل کتابی تحت عنوان " بی شعوری " اثر دکتر خاویر کرمنت ترجمه محمود فرجامی، را در ایمیلی دریافت کردم. این کتاب ظاهرا موفق به اخذ مجوز از ارشاد نشده است. بهرحال، کتاب خوبی است و یکبار مطالعه این کتاب با روش تندخوانی توصیه می شود. کتاب ته مایه طنز دارد. با مطالعه این کتاب با اوصاف و رذائل انسان های "بی شعور" آشنا می شویم. بخش کوچکی از کتاب را در ادامه می آورم تا با فضای کتاب بیشتر آشنا شوید. چون خود کتاب را نمی توانم ضمیمه کنم (بلد نیستم)، برای مطالعه، به این وبلاگ بروید: 

"  فرد از آن نوع بی شعورهایی بود که تقریباً غیر قابل درمان اند؛ انسانی با ضمیر غیر قابل نفوذ. اولین بار که به او گفتم بی شعور است، کم نیاورد و پاسخ داد: بی شعور پدرته! جواب دادم: راست میگی. ولی نمی دونستم تو هم پدرم رو می شناسی. دوستش بودی؟
گفت: منظورم این بود که فحشت داده باشم.
پرسیدم: چرا؟
گفت: بخاطر اینکه اگه من بی شعورم تو هم بی شعوری!
گفتم: خب به همین خاطره که می تونم بهت کمک کنم. " 
 

  http://assholism.blogfa.com/post-1.aspx 

نظرات 7 + ارسال نظر
دکتر چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:34

دارچین آلزایمر را درمان می‌کند : مطالعات جدید دانشمندان نشان داد دارچین پتانسیل و توانایی پیشگیری و حتی درمان بیماری آلزایمر را دارد. به گزارش برنا، مطالعات یک تیم تحقیقاتی نشان می‌دهد عصاره دارچین که از پوست درخت آن به دست می‌آید، می‌تواند جلوی پیشرفت آلزایمر را بگیرد. بر اساس گزارش دی ان ای ایندیا، دانشمندان عصاره دارچین را با آب مخلوط کرده و آن را به تعدادی موش مبتلا به بیماری آلزایمر خوراندند. پس از 4 ماه محققان دریافتند رشد بیماری به مقدار زیادی کاهش یافته است. دارچین ماده‌ای طبیعی و سالم است که بشر از دیرباز از آن استفاده می‌کند. مصرف دارچین برای جلوگیری از پیشرفت آلزایمر تاثیر سوء داروهای شیمیایی را نخواهد داشت. نتایج مطالعات نشان می‌دهد دارچین نه تنها با گسترش بیماری آلزایمر مبارزه می‌کند بلکه می‌تواند هنگامی که مولکول‌های آلزایمر به تازگی به وجود آمده‌اند، بیماری را درمان کند.

دوست چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:35

سلام - کتاب را خوندم. کتاب قشنگی بود. اما وسط کتاب کم کم حس کردم خودم هم مشمول بیشعورها قرار گرفته ام. واسه همین الان احساس بی شعور بودن می کنم. نظری ندارید؟

سارا چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:37

با سلام - کتابش زیاده کلی طول میکشه تموم بشه. ۱۶۰ صفحه تقریبا اما میخونتمش. راستی پول پیتزا معمولی نزدیک خونه مترجم کتاب چنده؟ شاید اگر از کتاب خوشم اومد بدم.

Rose چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:38

My dear
plz send it to may email
tnks a lot

امیر شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:38

منوچهر احترامی داستان نویس کودکان و نوجوانان بود که در اسفند 87 دیده از جهان فروبست . متن زیر داستان کوتاهی از اوست
مارها قورباغه ها را می خوردند و قورباغه ها غمگین بودند
قورباغه ها به لک لک ها شکایت کردند. لک لک ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند. لک لک ها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغه ها قورباغه ها دچار اختلاف دیدگاه شدند
عده ای از آنها با لک لک ها کنار آمدند و عده ای دیگر خواهان باز گشت مارها شدند. مارها باز گشتند و همپای لک لک ها شروع به خوردن قورباغه ها کردند. حالا دیگر قورباغه ها متقاعد شده اند که برای خورده شدن به دنیا می آیند. تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است. اینکه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان

[ بدون نام ] شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 17:23

دور و بر را که نگاه میکنیم پر است از ادمهای بی شعور. اصلا کشور دچار مازاد بیشعور شده و میتواند به سایر کشورها جهت اداره کشور صادرات بیشعور داشته باشیم.

حمید یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 15:40

از آنروز دشمن بما چیره گشت که ما را روان و خرد تیره گشت ازآنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد