و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

رمضان به اخر رسید، آیین مسلمانی هم چنان باقی است

سخن در حوزه حقوق انسان ها ،به گستره تاریخ انسانی سابقه دارد و آنچه خواندیم تنها اشاره به آن بود. اما اشاره ای که چون از کلام پیامبر خوبی ها وام دار بود ، به دل ها می نشست و بوی آسمان داشت. عطر نفس خوبان را به همراه داشت. طعم ملکوت و رنگ جبروت داشت.

رمضان به پایان رسید و این وجیزه، هنوز است. و این آغاز راه است. آغازی برای« بهتر شدن».

از آغاز ماه رمضان امسال همراه با هم روایتی را مرور کردیم از رسول مکرم اسلام (ص) که در آن به سی حق از حقوق یک مسلمان اشاره شده بود . روایتی که در آن پیامبر خدا(ص) می فرمود:« هر مسلمانی سی حق بر برادر دینی اش دارد که از آن ها مبرّا نمی شود مگر این که آن ها را به جای آورد یا [در صورتی که به جای نیاورد] صاحب حق از آن ها در گذرد.»

در این جا اضافه میکنم که امام صادق(ع) می فرماید: ما عبد الله بشیء افضل من اداء حق المؤمن» خدا به چیزی بالا تر از ادای حق مؤمن عبادت نشده است(کافی/ج۲/ص۱۷۰) پس لحظه ای بیاندیشیم و به این نحوه در مسیر عبادت خدای سبحان گام برداریم.

رسول اکرم(ص) آن سی حق را چنین بر شمردند:« خطای او را نادیده بگیرد؛ و به اشک او رحم آورد؛ و اسرارش را پوشانده و رازداری امین باشد؛ و لغزش او را جبران کند؛ و عذرش را پذیرا باشد؛ و غیبت او را رد نماید؛ و همواره نسبت به او خیرخواهی کند؛ و دوستی او را پاس بدارد؛ و اگر نسبت به وی تعهدی کرده، آن را مراعات کرده و مورد عمل قرار دهد؛ و در هنگام بیماری از او عیادت نماید؛ و در تشییع جنازه اش شرکت کند؛ و دعوت او را اجابت نماید؛ و هدیه اش را مورد قبول قرار دهد؛ و احسان او را پاداش نیکو دهد؛ و در برابر نعمتی که وی در اختیار گذارده، تشکر و سپاس نماید؛ و به نیکویی هر چه تمام، به یاریش برخیزد؛ و نسبت به ناموس او غیرت ورزد (با دیده خیانت در او ننگرد ودر حفظ آنها بکوشد)؛ و خواهش او را برآورده سازد؛ و با شتاب، در انجام خواسته اش بکوشد؛ و اگر عطسه نمود، با گفتن خدای تو را رحمت کند، مورد تفقّدش قرار دهد؛ و در پیدا نمودن گمشده اش تلاش نماید؛ و سلامش را پاسخ دهد؛ و به نرمی و خوش خویی با وی سخن بگوید؛ و نعمت های او را به نیکی پاسخ دهد؛ و اگر قسم یاد کرد، تصدیقش نماید؛ و با دوست او دوست باشد؛ و وی را دشمن ندارد؛ و او را چه آن گاه که ظالم است و چه در هنگام مظلومیت یاری کند، اما یاری او در حال ظالم بودن بدین معناست که، وی را از ظلم باز بدارد و کمک به وی در حال مظلوم بودنش به این است که، برای گرفتن حق، یاریش سازد؛ و در هنگام گرفتاری، خوارش نساخته، تنهایش نگذارد؛ و آن چه از خوبی برای خود دوست می دارد، برای وی دوست داشته، و آن چه از بدی برای خویشتن ناپسند می دارد، برای او نیز، ناپسند بدارد»

در روز های گذشته ۲۶ حق را بررسی نمودیم و ان شاء الله در موقع مناسب ۴ حق باقی مانده را هم اضافه می کنیم تا در جایی گرد آیند و ما را راهنما گردند.

اما آن چه بیش از هر چیز از اهمیت بر خوردار است آن است که به آنچه گفتیم و خواندیم عمل کنیم . چه بسیار که می گوییم و عمل نمی کنیم و چه بسیار مشمول خطاب خداوند متعال واقع می شویم که«چرا به آنچه می گویید عمل نمی کنید»

نگارنده از مؤمنین و همه برادران وخواهران ، عاجزانه می خواهد که او را از دعای خیر فراموش نکنند و خویش را برای عمل به دستورات رسول خدا آماده کنند.

پایان سخن اشاره به یکی از نامه های امام که در جهت احقاق حق نگاشته شده است:

«و اکنون وقت آن است که وصیت و نصیحت پدرانه به احمد فرزند خود بکنم. پسرم! تو با آنکه در هیچ شغلى از شغلهاى سران اسلامى- ایّدهم اللَّه تعالى- وارد نیستى، این سیلى‏هاى طاقت فرسا را که مى‏خورى براى آن است که فرزند منى و به حسب فرهنگ غرب و شرق، باید من و هر کس به من نزدیک[است] و به ویژه تو که از هر کس نزدیکترى، مورد تهمت و آزار و افتراء واقع شود. در حقیقت جرم تو این است که فرزند منى و این در نظر آنان، کم جرمى نیست؛ البته بالاتر از اینها هم باید بگویند و خواهند گفت و باید منتظر و مهیا باشى؛ اما اگر ایمان و اعتقاد به حق تعالى داشته باشى و اعتماد به حکمت و رحمت بى‏پایان او بکنى، [باید]این تهمت ها و افتراها و آزارهاى بى‏پایان را تحفه‏اى از دوست براى سرکوب نفسانیت خود بدانى و[بدانی که آن ها ] ابتلایى و امتحانى است الهى براى خالص کردن بندگان خود. پس سیلى‏ها را بخور و شکر خداوند را بجاآور که چنین عنایتى فرموده و آرزوى بیشتر بکن.

پسر عزیزم! بارها به من گفتى که درباره تو صحبتى که دال بر تبرئه تو از این تهمت ها است، نکنم و این را براى اسلام و مصلحت جمهورى اسلامى گفتى؛ لکن من اگر در این ورقه بر خلاف آنچه گفتى درباره تو چیزى بگویم براى اداى تکلیف الهى است که یک نفر مسلمان یا بنده خدا براى من، مورد این همه تهمت و آزار باشد و من آنچه مى‏دانم درباره او نگویم»(صحیفه امام/ ج ۲۰/ص ۴۴۲).

مقاله ای از سید حسن خمینی
نظرات 4 + ارسال نظر
سعیدی شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:11 http://dss.vcp.ir

با سلام
تبریک به خاطر وبلاگ خوبتون
به وب ما هم سری بزنید
در صورت تمایل شما با هم تبادل لینک داشته باشیم
مرسی

سارا شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 22:03

هیچ کس را به دل عاشق ما کار نبود
احدی با من سرگشته وفا دار نبود

دوست یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:45

سهل و آسان‌تر گرفتن اوضاع برایم ستودنی است.
زیرا من با ویل دورانت موافقم که مى‌گوید: «شادى از خرد عاقل‌تر است».



امیر دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 14:48

دل را غمگین نمی‌توان کرد

غمگین را تمکین نمی‌توان کرد

تلخست جهان به غیر عشقت

کامی شیرین نمی‌توان کرد

عشق تو بجان خرید ای دوست

سودا به از این نمی‌توان کرد

ز آمدشد غیر پاک کردم

دل را چرکین نمی‌توان کرد

دل منزل دوست است در وی

غیری تمکین نمی‌توان کرد

غم را شادی حساب کردم

جان را غمگین نمی‌توان کرد

از هر که جفا کند بریدم

با دوست چنین نمی‌توان کرد

گر صبر توان ز ماه رویان

زان زهره جبین نمی‌توان کرد

جان و دل و دین فداش کردم

دل در عشق جز این نمی‌توان کرد

جز در ره وصل دوستان فیض

ترک دل و دین نمیتوان کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد