و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

چهارم فروردین ( از دوست عزیزی)

چه کسی میداند که تو در پیله خود تنهایی ... 

چه کسی میداند که تو در حسرت یک روزنه در قردایی ... 

پیله ات را بگشای ... 

تو به اندازه پروانه شدن زیبایی ...

نظرات 3 + ارسال نظر
خلوت دل جمعه 4 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 18:09 http://khalvated.blogsky.com

پیله ات را بگشای ...

سارا پنج‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 00:08


یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد
عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران
باید اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم
لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید،... رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن
روزهایت رنگارنگ

مورچه پنج‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:07

مرد نازنین
جمعه شب بود خبر درگذشت حاج قربان را شنیدم مردی نیک سیرت خوش اخلاق و مجلس گرم کن . آنقدر خاطرات خوب در دل اطرافیان بجای گذاشته بود که کسی رفتنش را باور نمی کرد . شب عید تمام اثاثیه خانه را نو می کند از زن و بچه خداحافظی می کند و 10 میلیون تومان به همسرش می دهد .می گوید اگر عید زنده ماندم بعد از عید می روم برای عمل جراحی قلب باز . همگان می دانستند او با قد بلند و سبیلهای چخماقی و هیکل فربه قلبی چون گنجشک دارد و چقدر از عمل می ترسد. خدا رحمتش کند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد