و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

سخن روز ( از عزیزی)

یک ضرب‌المثل تانزانیایی می‌گوید قول و قرارهای عاشقانه از خانه‌ی عنکبوت هم سست‌تر است. و باز هم می‌فرماید دلتان را به دزد امانت بدهید به یار نه...برخی آدم‌ها را نمی‌دانم چه در وجودشان نهفته که وقتی به زندگی‌ات می‌آیند همراهشان هم وابستگی می‌آید هم دلبستگی! وقتی هستند که هستند، وقتی هم نیستند، هستند. بودنشان وزن دارد، نبودنشان هم وزن دارد. لامصب‌ها قوانین نیوتون را به چالش کشیده‌اند.

طرف همه‌اش پنجاه کیلو نیست، اما نبودنش چند تُن حس می‌شود. «منحنی لبخند ِ» یکی از این‌ها کافیست تا «زندگی خطی» و روزمره‌ات را «نقطه‌ی عطفی» باشد و تو را از این رو به آن رو کنند. این‌ها وقتی به زندگی‌ات وارد شدند  روی بند بند زندگی‌ات یادگاری می‌نویسند. و به در و دیوار دلت خط می‌اندازند. این‌ها باید بدانند وقتی چیزی را خط انداختی باید پایش بمانی.باید مرد باشی و  تا آخرش بمانی. آن جای خط را هیچ‌چیز دیگری نمی‌تواند پر کند. شما یک ماشین را که خط بیندازی، حالا این‌را هی ببر صافکاری، هی ببر نقاشی، پولیش بزن و هزار کوفت و کاری دیگر. نه آقا،این ماشین آن ماشین روز اول نمی‌شود. حالا هر چقدر هم صاف و صوف شود، ماشینیست که رویش خط افتاده. باید در دل و جان این ماشین نفوذ کنی تا این را بدانی. حالا حکایت ما آدم‌هاست. هیچ مرهمی نمی‌تواند جای خط آدم‌ها را پر کند. حالا هی خودت را سرگرم کن. هی خودت را گول بزن. جای خالی این آدم‌ها با هیچ‌چیز پر نمی‌شود. این آدم‌ها را اگر دیدید از جانب من به آن‌ها بگویید آدم‌ها را تنها نگذارید، آدم‌ها گناه دارند...

نظرات 3 + ارسال نظر
sisi شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 14:50

مثل همیشه زیبا و قشنگ بود.
منم یکی از این آدما رو دارم که حسابی دلمو خط خطی کرده، با هیچ صافکاری و نقاشی هم درست بشو نیست که نیست! لامصب به این خط خطی هاشم وابسته شدم... اصلاً یه روز منو خط خطی نکنه اون روزم شب نمیشه
خلاصه اینکه خیلی دوسش دارم و عاشقشم و از همینجا ازش میخوام هیچوقت منو تنها نذاره چون خیلی خیلی خیلی گناه دارم

باید دختر یا پسر خوبی باشه تا تنهات نزاره. شوخی کردم .خوش باشید

sisi شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 15:25

نخ داخل شمع از شمع پرسید : چرا وقتی من میسوزم تو آب میشی..؟شمع جواب داد مگه میشه کسی که تو قلبمه بسوزه و من اشک نریزم ....

sisi شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 15:30

دل آدمـــــا

شیــشـــه نیــســت کـــه روی آن " هــــــا " کنیـــم
بــعــد بـــا انــگـــشت یــه قــــلب بــکشیــم و
وایــسیـــم آب شـــدنـــش رو تماشــــا کنیـــم و کیـــــف کنیم !!!
رو شیشــه نـــازک دل آدمـــــا اگـــه قلبـــــــــی کشیدی
بــایـــد مــــــــردونه پـــــــاش وایســــتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد