و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

بابا لنگ دراز

جودی!

کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته اند، که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگر هم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند، درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند. 

دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود. در حالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که از دست رفته و به دست نخواهد آمد.

جودی عزیزم!

درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته ایم. هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود. پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.

دوستدار تو ، بابالنگ دراز 

نظرات 2 + ارسال نظر
sisi پنج‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 00:20

مورچه شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:30 http://just-poem.blogfa.com/post/227

سبزه ها را گره زدم به غمت

غم ِ از صبر بیشتر شده ام

سال ِ تحویل ِ زندگیت به هیچ

سیزده های در به در شده ام



سفره ای از سکوت می چینم

خسته از انتظار و دوری ها

سال هایی که آتشم زده اند

وسط چارشنبه سوری ها



بچّه بودم... و غیر عیدی و عشق

بچّه ها از جهان چه داشته اند ؟!

در ِ گوشم فرشته ها گفتند

لای قرآن «تو» را گذاشته اند !



خواستی مثل ابرها باشی

خواستم مثل رود برگردی

سیزده روز تا تو برگشتم

سیزده روز گریه ام کردی



ماه من بود و عشق دیوانه !

تا که یکدفعه آفتاب آمد

ماهی قرمزی که قلبم بود

مُرد و آرام روی آب آمد



پشت اشک و چراغ قرمزها

ایستادم! دوباره مرد شدم

سبزه ای توی جوی آب افتاد

سبز ماندم اگرچه زرد شدم



«وَانْ یَکاد»ی که خواندم و خواندی

وسط قصّه ی درازی ها !!

باختم مثل بچّه ای مغرور

توی جدّی ترین ِ بازی ها !



سبزه ها را گره زدم امّا

با کدام آرزو؟ کدام دلیل ؟

مثل من ذرّه ذرّه می میرند

همه ی سال های بی تحویل !
سیدمهدی شجاعی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد