خدا ما را برای شادی آفریده است نه برای غم. خدای واحد غنی و قوی، محال است مخلوقی را برای ناراحتی و غم بیافریند. اگر این بشارت را که ما را برای شاد ی آفریده اند، باور کردی و به خودت قبولاندی، دیگر غم وجود نخواهد داشت . این مژده مال کسی است که آن را باور کند. همین که فهمیدی دنیا فانی شدنی است و مشکلات و محرومیت هایش هم همیشگی و دائمی نیست و بالأخره روزی تمام خواهد شد، نصف غمهایش باطل می شود. مشقّت و غم دنیا وسیله ای است برای خوشی و شادی. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.
--------------------------------------------------------------------------------
تعطیلات برای زندگی
با سلام ، تقویم امسال را می بینم 366 روز ،12 ماه و 48 هفته پر از مناسبتها و تعطیلات جورواجور . به زندگی خود نگاه می کنیم در بیشتر مناسبتها در خانه محبوسیم نه مراسمی نه حرکتی . تها در کمی از مناسبتها مانند عاشورا و تاسوعا و یا نیمه شعبان مراسم گروهی و در خیابان برگزار می شود در باقی مناسبتها از جمله شهادت و تولد،نیم ساعت عزاداری یا مولودی کل مراسم است . نگاهی به تقویم می اندازم آرزو می کنم بجای اینهمه تعطیلات پراکنده اول هر فصلی 3-4 روز تعطیلات مشخص برای سفر و سیاحت بود . واقعا تعطیلات وسط خرداد ماه و در اوج کار و تحصیل به چه کار می آید . ماه رمضان تعطیلات شهادت حضرت علی (ع) را داریم که بعد از مغرب و در مسجد برگذار می شود . چرا گمان می کنیم برای احترام به امامان باید کار و فعالیت را تعطیل کنیم . تعطیلات برای زندگی یعنی زمانهایی که به ما انرژی می دهند خستگی را از روح و جسممان می زدایند و ما را آماده تحصیلات و کار سنگین می کند. کاش در برنامه ریزی تعطیلات به عمر و ساعات زندگی مردم بهای بیشتری داده شود.
تفکر
با سلام این روزها سالگرد حوادث پس ازانتخابات ۸۸ راسپری می کنیم ؛ انتخاباتی که به تشکیل دو قطب مخالف و یک قطب خاکستری انجامید . این موضوع به باور من صرفا یک مساله شخصی نبود بلکه جدال تفکراتی بود که سالیان سال در کنارهم رشد می کردند . فرهنگ شهری و روستایی ، دیدگاه اصلاحی و نگاه اصولگرایانه ، تقابل سنت و مدرنیته ... انقلاب ۵۷ که پیروز شد حاوی و حامل نوعی اسلام ترقی خواهانه در مقابل اسلام سنتی و سایرین بود. ازهمان اول چپ و راست از هم جدا شدند و در دوم خرداد ۷۶ نوعی تحول گفتمان اصلاحی بارز پیش آمد ، اسلامی که می خواست با دنیا تعامل و گفتگو کند . با تضعیف اصلاح طلبان افکار آنها تضعیف نشد بلکه ریشه های بسیاری دواند . راهپیمایی های اعتراض آمیز شهری درتهران و قم و بعضی شهرهای بزرگ که آن را اغتشاش و آشوب خواندند صف بندی فکری را به عرصه عمومی کشاند جایی که نوع تفکر و شیوه زندگی و خواست خود را فریاد می زدند ...
راهپیمایی های اعتراضی کنترل و مهارشد اما اعتراض و برخوردهای شهری تداوم یافت این روزها درهر خبری نشانی ازنیروی انتظامی می بینید گویی اگر این نیرو در پارک، سینما، استادیوم، مراسم جشن، خیابان و مراکز خرید نباشد و فرایند مجوز دهی از این کانال عبور نکند غرب یکسره ایران را تسخیر و فرهنگ اسلام را نابود می کند . به نظر می رسد از دل این برخوردها و مواجه های سیاسی ،فرهنگی و فیزیکی، نوزادی شکل خواهد گرفت و تفکرات جدیدی بوجود خواهند آمد تفکراتی که هم حوزه در آن سهیم است و هم دانشگاه ؛ هم روشنفکر به آن معترف است و هم عامی . این برخوردها امکانی است برای عمیقتر فکر کردن برای همه اقشار جامعه ؛ آنچیزی که جوهره و لب دین است "تفکر"
داستان خیلی جالبی بود . موفق و سربلند باشید