و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

گاهی ...

گاهی با یک قطره، لیوانی لبریز می‌شود

گاهی با یک کلام، قلبی آسوده و آرام می‌گردد

گاهی با یک کلمه، یک انسان نابود می‌شود

گاهی با یک بی‌مهری، دلی می‌شکند

مراقب بعضی "یک" ها باشیم .....

در حالی که ناچیزند، همه چیزند.

نظرات 6 + ارسال نظر
علی اسماعیل زاده دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:30 http://haftsine91.blogfa.com

انگشتان شکسته
با سلام ، اقتصاد ایران دارای مزیتهای نسبی بزرگی است که نادیده گرفته شده است . هر مزیت اقتصادی که مورد غفلت قرار گرفته است مانند انگشت دستی است که شکسته شده است .موارد زیر را می توان برشمرد:

۱- آموزش : آموزش یکی از بخشهای بزرگی است که امکان ایجاد درآمد، اشتغال و تحرک بخشی به اقتصاد را دارد با سرمایه گذاریهای انجام شده بر روی تحصیلات تکمیلی در دانشگاههای دولتی و آزاد می توانستیم با جذب دانشجویان آسیایی و خارجی به قطب علمی تبدیل شویم که سیاستهای محدود کننده فرهنگی مانع این امر شد.

۲- توریسم : با توجه به جاذبه های گردشگری و مناطق بکر و دیدنی ایران می توانستیم درآمد بالایی ازاین صنعت کسب کنیم ولی موانع فرهنگی درب این تجارت پرسود را بر ایرانیان بست.

۳-تجارت الکترونیک : صنعت آی تی می توانست به تجارت الکترونیک و ایجاد مشاغل با کیفیت بالا و افزایش درآمد ملی کمک شایانی کند اما موانع فرهنگی ، سیاسی و ضعف زیر ساختها مانع شد.

۴- سرمایه های بزرگ و سرگردانی که دست مردم بود می توانست به کمک یک شبکه بانکی قوی مدرن و باثبات ، ایران را تبدیل به چهارراه پولی خاورمیانه کند اما سیاستهای نادرست و تحریمهای بین المللی این انگشت دست ایران را هم قطع کرد.

۵- صنعت نفت و گاز ومواد معدنی در صورت رسیدگی و اختصاص سرمایه لازم و مناسبات خوب بین المللی می توانست صدها میلیارد دلار درآمدزایی برای جوانان ایرانی ایجاد کند که متاسفانه قسمتی از این سرمایه گذاری به سمت انرژی هسته ای و چالشهای بعد از آن صرف شد.

به این لیست انگشتان قطع شده می توان بوروکراسی بزرگ که مانع گسترش تجارت و کسب و داخلی شده است افزود. هر دستی که قطع شود مردم را فقیرتر و بیکارتر می کند و دست گدایی آنها را بسوی اغیار درازتر می کند . مواظب مردم و دستهای آنان باشیم.

زهرا سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 http://zahra33.blogfa.com

سلام برادر حالی احوالی نمی پرسی ! ما اینجاییم همین جا در نزدیکیت

تنها ترین تنها جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 00:55

اشتبــاه از من بود
پر رنـــگ نوشته بودمـت
به سختــی پاک می شـــوی
ولی پاکت میکنم !

تنها ترین تنها جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 00:56

راستش را بخواهی،دیگر به دست های تو هم اعتمادی ندارم...
به هیچ کس و هیچ چیز اعتمادی ندارم...
آنقدر که فکر می کنم
هرکه ایستاده است
لابد پایی برای دویدن ندارد

سارا جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:07

انسان نرم و لطیف زاده می شود
و به هنگام مرگ خشک و سخت می شود.
گیاهان هنگامی که سر از خاک بیرون می آورند نرم و انعطاف پذیرند
و به هنگام مرگ خشک و شکننده.
پس هرکه سخت و خشک است
مرگش نزدیک شده
و هرکه نرم و انعطاف پذیر
سرشار از زندگی است.
سخت و خشک می شکند.
نرم و انعطاف پذیر باقی می ماند

[ بدون نام ] جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:32

اعتماد
مانند یک کاغذ است
وقتی مچاله شد
نمیتواند
به حالت اول برگردد

خیلی جالب و بود تاثیرگذار
بنظر من هم همینطوره. وقتی شکست دیگر شکست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد