و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

سخن روز (دو شنبه)

بعضی حرفارو نمیشه گفت، باید خورد !!

ولی بعضی حرفارو نه میشه گفت، نه میشه خورد !

می مونه سردل ! 

میشه دلتنگی ! 

میشه بغض !

میشه سکوت !  

میشه همون وقتایی که خودتم نمیدونی چه مرگته!!

نظرات 2 + ارسال نظر
sisi سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 22:14

علی شنبه 15 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:46

کلید دل ، کلید امید
دو جور ترس وجود داره ، توی اولی مهم نیست وحشتتون چقدر عظیم باشه ،به درگاه خدواند دعا می کنید و انوقت سرسختانه و حتی با قدرتی مافوق بشری تقلا می کنید تا زنده بمونید .

توی اون یکی شوکه میشین ، فلج میشین و نمیتونین تکون بخورین و ضربه مرگ را بدون کوچکترین مقاومتی قبول می کنین و بابتش شکرگزار می شوین ، این جور ترسه که خطرناکه می دونین فقط یک دشمن هست که واقعا اهمیت داره ، دشمن درونی انسان و از یک چیز باید ترسید خیانت به خود !!

جملات فوق دیالوگهای بسیار زیبای فیلم "The key" با بازی زیبای سوفیا لورن است . فیلم روایتی از جنگ جهانی دوم است که زیر دریایی های آلمان نازی کشتیهای یدک کش انگلیسی را غرق می کردند . در این بین زنی بودکه هر کاپیتانی که احساس می کرد زمان غرق شدن کشتیش نزدیک است کلید آپارتمانش را به ناخدای بعدی می داد که از زن محافظت کند.

آخرین ناخدا صمیمانه این زن رادوست می داشت و زن نیز درسالگرد کریسمس جمله " I love you" را به کاپیتان داد . زن دلش ، آینده اش و اسرارش را با کاپیتان در میان گذاشت . ناخدا احساس کرد که آخرین ماموریت و سخت ترین انها فرارسیده در راه ماموریت کلید رابه ملوانی جوان سپرد ، ناخدا به سختی از آن ماموریت جان سالم به در برد ، اما وقتی که به خانه برگشت ، ملوان جدید رادر آپارتمان دید و زنی که اورا پس می زند. ناخدا متوجه امید کمش و خطای بزرگ خود شد و به دنبال زن به لندن رفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد