و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

حواست بهش هست!؟!؟

حواست بهش هست ؟ 
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ
ﻭﻓﺘﯽ ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ ، ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ...
ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﭼﺘﻪ
ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ؟ !!
ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ...


ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻮﻥ ﭼﯿﻪ؟؟ ...
ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ؟ ...
ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ، ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ
ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ...
ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ، ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ...
ﺣﺎﻻ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺎﺩ؟
ﺧﺐ ، ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ ، ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ !!!

ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ ...

ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ ، ﺗﻮﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ ...
ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ!!!
ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ ...
ﻣﺜﻞﻫﻤﯿﺸﻪ !!!
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷﻪ

نظرات 2 + ارسال نظر
SiSi شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:56

ali یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 16:27 http://haftsine91.blogfa.com

سیاست انگلیسی - موشها - فیلم سقوط آسمان - sky fall
سیاست انگلیسی ها در داستان بسیار زیبای فیلم جدید جیمز باند بنام سقوط آسمان .

مادر بزرگم یک جزیره داشت . تو اون جزیره هیچ چیز با ارزشی نبود . می تونستی تو یک ساعت کل جزیره را بگردی . تابستون رفتیم دیدیم که جزیره پر از موش شده .با یک قایق ماهیگیری اومده بودند و خودشون رو با نارگیل سیر می کردن .

پرسیدم چطور میشه از دست این همه موش خلاص شد؟؟

مادربزرگم بهم یاد داد . ما یه بشکه نفتی زیر خاک گذاشتیم و مسیر رو بطرف بشکه تغییر دادیم ، بعدش نارگیلها رو تو همون مسیر گذاشتیم .

موشها وقتی سراغ نارگیلها میومدن می افتادن تو بشکه . بعد از یک ماه همه ی موشها توی تله افتادن .

اما بعدش چیکار می کنی ؟ بشکه رو پرت می کنی تو اقیانوس ؟ می سوزونیش ؟ نه - فقط رهاش میکنی و اونا کم کم گرسنه میشن و یکی بعد از دیگری شروع می کنن به خوردن همدیگه تا وقتی که فقط دو تاشون زتده می مونن . بعدش چی ؟ اونا رو میکشی ؟ نه - اونا رو میگیری و میون درختها رهاشون میکنی .

حالا اونا دیگه نارگیل نمی خورن فقط موش می خورن !!! تو ذاتشون رو تغییر دادی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد