و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

و اما بعد ...

این وبلاگ محیطی دوستانه و خودمانی جهت طرح برخی مسائلی است که مفید بنظر می رسد.

قانون خلاقیت

"قانون خلاقیت" این است که به جای این که آرزوهای دیرین خود را با این بهانه که رویاهایی محال هستند سرکوب کنید، به طوزی سازنده به آنها بنگرید. یعنی بدانید که آرزوهای راستین شما چیستند و به طور منظم به سراغ آنها بروید و در صورت لزوم آنها را عوض یا جابجا کنید. وقتی آرزوهایتان را می نویسید، جایگاه ذهنی آنها نیز منظم میشود. 

وعده گوته را بیاد آورید که " انجام آنچه را که میتوانی یا می اندیشی که می توانی، آغاز کن! در جسارت، نبوغ، اقتدار و اعجاز نهفته است."

محبت و بخشش

 

 

به دل خود مراجعه کنید و نسبت به تمام کسانی که در گذشته از دست آنها ناراحت شده اید احساس محبت نمایید. هر جا ناراحت شدید اقدام به بخشش و عفو نمایید. عفو و گذشت پایه بیداری معنوی است.

گفتند: تو که بیایى خون به پا مى کنى، راستش را به ما نگفتند

سید مهدی شجاعی در یادداشتی در خبرآنلاین نوشت:

راستش را به ما نگفتند یا لااقل همه راست را به ما نگفتند.

گفتند: تو که بیایى خون به پا می کنى، جوى خون به راه مى اندازى و از کشته پشته مى سازى و ما را از ظهور تو ترساندند.
درست مثل اینکه حادثه اى به شیرینى تولد را کتمان کنند و تنها از درد زادن بگویند. ما از همان کودکى، تو را دوست داشتیم. با همه فطرتمان به تو عشق مى ورزیدیم و با همه وجودمان بى تاب آمدنت بودیم. عشق تو با سرشت ما عجین شده بود و آمدنت، طبیعى ترین و شیرین ترین نیازمان بود.

اما ... اما کسى به ما نگفت که چه گلستانى مى شود جهان، وقتى که تو بیایى. همه، پیش ازآنکه نگاه مهرگستر و دستهاى عاطفه تو را توصیف کنند، شمشیر تو را نشانمان دادند

ادامه مطلب ...

آریوبرزن

بدسلیقگی های اخیر درخصوص برداشتن مجسمه یکی از سرداران ایران زمین، حداقل این فایده را داشت که بعضی با خود اندیشیدند که صاحب این جنجال اخیر کیست؟ من هم علی رغم ادعای نداشتن وقت کافی حتی برای خانواده، چند روزی بود که می خواستم بدانم این سردار پارسی که بوده و چه کرده که اینچنین در قرن بیست و یکم دوستان و دشمنانی اینچنین پیدا کرده است. بالاخره این مجال بدست آمد و دیشب که در اعماق یافته های گوگل بررسی می کردم به دانسته هایی رسیدم که خلاصه آن را اینجا میگذارم. بنظر می رسد، این بنده خدا، حداقل با دشمنان فعلی اش سر ناسازگاری ندارد و آزاری هم به آنان نرسانده و نمی رساند. البته کسانی هستند که دنبال آزار رسانان نمی گردند و هرکس و چیزی که اصطلاحاً با آن حال نکنند را نمی پذیرند و با سر انگشت تدبیر، به خدمتشان میرسند. بگذریم، برویم سراغ خلاصه ای از این سردار ایرانی. 

ادامه مطلب ...

به کیفیت زندگی بها دهید

 

شما به کیفیت زندگی فکر کنید. کمیت و اندازه اش را به گمانم خدا تعیین میکند.

" بی شعوری "

چند هفته قبل کتابی تحت عنوان " بی شعوری " اثر دکتر خاویر کرمنت ترجمه محمود فرجامی، را در ایمیلی دریافت کردم. این کتاب ظاهرا موفق به اخذ مجوز از ارشاد نشده است. بهرحال، کتاب خوبی است و یکبار مطالعه این کتاب با روش تندخوانی توصیه می شود. کتاب ته مایه طنز دارد. با مطالعه این کتاب با اوصاف و رذائل انسان های "بی شعور" آشنا می شویم. بخش کوچکی از کتاب را در ادامه می آورم تا با فضای کتاب بیشتر آشنا شوید. چون خود کتاب را نمی توانم ضمیمه کنم (بلد نیستم)، برای مطالعه، به این وبلاگ بروید: 

"  فرد از آن نوع بی شعورهایی بود که تقریباً غیر قابل درمان اند؛ انسانی با ضمیر غیر قابل نفوذ. اولین بار که به او گفتم بی شعور است، کم نیاورد و پاسخ داد: بی شعور پدرته! جواب دادم: راست میگی. ولی نمی دونستم تو هم پدرم رو می شناسی. دوستش بودی؟
گفت: منظورم این بود که فحشت داده باشم.
پرسیدم: چرا؟
گفت: بخاطر اینکه اگه من بی شعورم تو هم بی شعوری!
گفتم: خب به همین خاطره که می تونم بهت کمک کنم. " 
 

  http://assholism.blogfa.com/post-1.aspx 

دکتر علی شریعتی

 

زندگی من، مجموعاً، عبارت است از چندین برنامه‌ی پنج‌ساله. همیشه کاری را شروع می‌کرده‌ام و به اوج می‌رسانده‌ام و آخر پنج سال درهم می‌ریخته؛ هر بار از سر: از اول نوجوانی تا ۲۸ مرداد ۳۲ و سقوط دکتر مصدق و آغاز دیکتاتوری، پنج سال. از این دوره تا تشکیل نهضت مقاومت ملی مخفی، که از ۱۳۳۷ به هم خورد و دستگیر شدیم، پنج سال. از ۳۸ تا ۴۳، در اروپا پنج سال. از ۴۳ تا ۴۸، دوره‌ی خاص آوارگی و زندان و مقدمه‌چینی و زمینه‌سازی دانشکده، پنج سال.  دوره‌ی کنفرانس‌های دانشگاه‌ها و ارشاد، پنج سال، تا ۵۱. پس از آن، زندان و خانه‌نشینی و خفقان پنج سال. (با مخاطب‌های آشنا، مجموعه‌ی آثار ۱، ص ۲۶۲) 

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

 

 

.... از بیابان بوی گندم مانده است

عشق روی دست مردم مانده است

 

آسمان بازیچه ی طوفان ماست

ابر نعش آه سرگردان ماست....

ادامه مطلب ...

به دنبال خدا

کوله ‌پشتی‌اش‌ را برداشت‌ و راه‌ افتاد.

رفت‌ که‌ دنبال‌ خدا بگردد و گفت: تا کوله‌ام‌ از خدا پر نشود برنخواهم‌ گشت.

نهالی‌ رنجور و کوچک‌ کنار راه‌ایستاده‌ بود، مسافر با خنده‌ای‌ رو به‌ درخت‌ گفت: چه‌ تلخ‌ است‌ کنار جاده‌بودن‌ و نرفتن؛

درخت‌ زیرلب‌ گفت: ولی‌ تلخ‌ تر آن‌ است‌ که‌ بروی‌ وبی‌رهاورد برگردی. کاش‌ می‌دانستی‌ آنچه‌ در جست‌وجوی‌ آنی، همین‌جاست...

ادامه مطلب ...

دست نوشته ای زیبا و خواندنی از مهاتما گاندی . . .

من می‌‌توانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته‌خو یا شیطان‌ صفت باشم.
من می توانم تو را دوست داشته یا از تو متنفر باشم.
من می‌توانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم.
چرا که من یک انسانم، و این‌ها صفات انسانى است
و تو هم به یاد داشته باش:

ادامه مطلب ...

خدایا ...

 

خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.

بنده: خدایا !خسته ام! نمی توانم.

خدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.

بنده: خدایا !خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

ادامه مطلب ...

دعا

خداوند به چهار طریق به دعاهای ما جواب می دهد. اول وقتی است که می گوید "بلی". دوم زمانی است که می گوید "نه" و در سومین حالت می گوید "صبر کن" و چهارمین می گوید "اینجا چیز بهتری هست".  

وقتی خدا به دعا می گوید "بلی" ما احساس شادی و سپاس می کنیم. و ایمانمان قوی تر می شود. سه جواب دیگر خداست که درک و فهمش سخت است و واقعا ایمان ما را به آزمایش می گذارد. وقتی خدا به دعای ما "نه" می گوید حکمتی در آن نهفته است. جین ایگلو می گوید: 

 

"آن قدر عمر کرده ام که خدا را برای جواب ندادن به بسیاری از دعاهایم شکر کنم". 

 

از کتاب قرص های آرامش و شادی نوشته جی. پی. واسوانی

سیزده پیشنهاد عملی برای غلبه بر وسوسه (قسمت دوم)

پیشنهاد عملی ششم، بیرون کردن بلافاصله افکار شیطانی و هوس، بمحض آنکه بسراغ انسان می آید و تنبیه خود است.

و هفتم آنکه بدانیم ذهن بیکار، کارگاه شیطان است. اگر می خواهیم از وسوسه آزاد باشیم باید خودمان را همیشه محافظت نماییم. مانند مادرانی که همیشه مراقب اند، تا دخترانشان سرگرم کاری باشند. اگر می خواهی بر وسوسه غلبه کنی، همیشه خودت را سرگرم کاری سودمند کن.

هشتم آنکه مواظب غداهایمان باشم. غذایمان باید خالص و از پول حلال باشد. بدون رفتاری ستمگرانه و سودجویانه نسبت به دیگران.

ادامه مطلب ...

سیزده پیشنهاد عملی برای غلبه بر وسوسه (قسمت اول)

اول آنکه یک بار برای همیشه تصمیم بگیریم که هرگز دوباره به گناه نخواهیم افتاد. نقل است که بیشتر مردم که از گناه فرار می کنند، معمولا نشانه پستی خود را به جا می گذارند. اگر بخواهیم بر وسوسه غلبه کنیم، باید آماده و مشتاق باشیم که دستهایمان را هم اکنون و هم اینجا از گناه بشوییم و همه نوع فداکاری به خاطرش بنماییم. هیچ بهایی برای وارد شدن به زندگی جدید گران نیست.

ادامه مطلب ...